مى شود تشنه و گرسنه به لقاى حق برسم؟!
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید "اباصلت باقری" دوم اسفند ۱۳۳۸، در روستای حصار از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش مصیب، خواربار فروش بود و مادرش طوبا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. سوم مرداد ۱۳۶۸، در لبنان هنگام انجام ماموریت بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش آن به شهادت رسید. مدفن او در مزار پایین شهرستان زادگاهش واقع است. او را عظمت نیز می نامیدند.
در علميات "مرصاد" به عنوان معاون
فرمانده "گردان على بن ابيطالب(ع) "حضور داشت و پس از شهادت روح ا...
شكورى فرمانده گردان، فرماندهى و مسئوليت آموزش نظامى گردان را به عهده گرفت.
برادرش حسن در اين باره مى گويد: در عمليات مرصاد بدون اطلاع خانواده و پنهانى به كرمانشاه رفته بودم ولى ترسم اين بود كه اباصلت از اين كارم ناراحت شود از اينرو خود را از او پنهان مى كردم، در حالى كه شوهر خواهرم خبر حضور مرا در جبهه به او رسانده بود. لذا وقتى از ديدار او برگشت به من گفت: "برادرت ترا مي خواهد ببيند." گفتم: "مى ترسم مرا به پشت جبهه برگرداند." گفت: "نگران نباش از آمدن تو خوشحال است .به هرحال به ديدارش رفتم ،احوالپرسى نمود و ضمن پذيرائى با ميوه و نوشابه مرا به دوستانش معرفى كرد. بعد از نوشيدن نوشابه قوطى را به بيرون از سنگر پرتاب كردم." اباصلت فوراً به بيرون رفت و قوطى را آورد و گفت: "قرار ما اين است كه آشغال در هيچ جا نريزيم حتى اگر بيابان باشد."
پس از پذيرش "قطعنامه 598" سازمان ملل
و اعلام آتش بس بين ايران و عراق با آنكه 8 سال در خدمت جنگ بود هفت ماه پس از
پذيرش قطعنامه به لبنان اعزام شد.
قبل از اعزام به نزد مادرش رفت و بدون ذكر محل ماموريت، عاجزانه از او خواست كه براى شهادتش دعا كند.
آقاى حسين نصيرى كه همراه
او به لبنان اعزام شده بود، مى گويد: "در آنجا به آموزش نيروهاى لبنانى
مى پرداخت. در روز سوم مرداد ماه سال 1368 پس از آن كه در محل استقرار غذايى را آماده كرديم، از
خوردن غذا خوددارى كرد. وقتى دليل اين امر را پرسيدم گفت: ندايى به من مى گويد:
"نخور و نمان و زود حركت كن." قرار بود براى پاكسازى ميدان مين به
منطقه اى حركت كنيم، قبل از حركت به سوى منطقه مين گذارى شده با تمام بچه ها با
زبان عربى خداحافظى كرد، گفتم: "تو كه زبان عربى نمى دانستى؛" گفت:
"اين زبان يك نعمت الهى است كه خداوند بر زبانم جارى كرده است."
در مسير حركت به سوى محل ماموريت گفتم: حال كه غذا نخوردى، آب ميوه بخور؛ در پاسخ گفت: "مى شود هم تشنه و گرسنه به لقاى حق برسم؟" در اين زمان با تمام وجود حس مى كردم كه باقرى شهيد خواهد شد. وقتى به منطقه مورد نظر رسيديم، باقرى روى مين رفت و بر اثر انفجار آن به شهادت رسيد. شهادت وى سبب مطلع شدن ساير نيروها از محل مينها شد و در نتيجه 130 نفر جان سالم به در برند.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان