حکایت ترس دشمنان و ایمان قوی رزمندگان
به گزارش نوید شاهد زنجان، سردار شهید قامت بیات سال ١٣۴٠ ، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش یحیی و مادرش مهپاره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هجدهم بهمن ۱۳۶۱، در رقابیه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکرش در مزار پایین زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش رحیم نیز به شهادت رسیده است.
سردار شهید قامت بیات از روزهای دفاع مقدس چنین روایت می کند:
روز جمعه ۲۳ آبان ماه از شب تا صبح درگیر بودیم جسدهای دشمن را برداشتیم و با مهماتشان به اهواز فرستادیم، طرف صبح به آن صورت درگیری نبود، فقط یک بار هلیکوپترهای ما آمدند و مواضع دشمن را کوبیدند بعدازظهر هم طرح سنگربندی در مقر خودمان را ریختیم تا در موقع حمله دشمن بتوانیم خوب مقاومت داشته باشیم .
روز ۲۷ سه شنبه روز تاسوعا دشمن مثل مارمولک به لانه خود خزیده بود و اصلا از توپخانه های دشمن صدایی شنیده نمی شد، علتش به خاطر همان روز بزرگ تاسوعا و عاشورا بود. فقط شبها مثل دیوانه ها خمپاره ها و گلوله های رسام پرتاب میکردند و بعد رگبار می زدند از این عمل دشمن معلوم بود که خیلی در وحشت هستند ما هر لحظه منتظر شنیدن دستور حمله از طرف مقامات بالا بودیم.
آتش دشمن آنقدر قوی بود که کوچکترین حرکتی نمی توانستیم انجام بدهیم. اما در مقابل ایمان برادران رزمنده آنقدر بالا بود گویا مثل کوهی در برابر آتش شعله ور ایستادگی می کردند.
من در همین جا بود که به حقیقت کلام خداوند پی بردیم که می فرماید یک نفر مسلمان مومن می تواند بیست نفر از کفار را به هلاکت برساند ما نیز در مقابل آن همه نیروی عراقی بسیار اندک بودیم ولی از هر لحاظ مصمم و قاطع بودیم که توانستیم به حول قوه الهی به موفقیت های چشمگیری دست یابیم .