برش دهم از کتاب " چشمهایش میخندید"
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب «چشمهایش میخندید» خاطرات شهید "حمید احدی" است که در سال 98 به همت حوزه هنری زنجان چاپ و منتشر شد.
خاطرات سردار شهید "حمید احدی" به قلم مریم بیاتتبار، توسط انتشارات هزاره ققنوس چاپ و وارد بازار نشر شد.
شهید حمید احدی فرمانده خطشکن گردان حضرت امامسجاد (ع) لشکر ۳۱ عاشورا، متولد ۱۳۴۱ در زنجان بود که اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در منطقه شرق دجله عراق به شهادت رسید.
در بُرش دهم کتاب "چشمهایش می خندید" می خوانیم:
مرتضی آمده بود دنبالمان تا برای اقامهی نماز ظهر به مسجد «چهل ستون» برویم. با اصرار حمید، پسر همسایهمان اصغر اسکندری هم همراهمان آمد.
ماه رمضان بود و در خانه گرسنگی را بیشتر احساس میکردیم. دلمان میخواست یک جورهایی خودمان را سرگرم کنیم تا وقت افطار برسد.
اصغر با آب و تاب از فیلم «هفت مرد دلاور» تعریف میکرد که به تازگی روی پردهی سینما آمده بود. آنقدر از صحنههای بزن بزن آن گفت تا دل ما هم آب افتاد. راهمان را آن سمتی کج کردیم و رفتیم تا عکسهایش را تماشا کنیم.
از عکسهایش معلوم بود که فیلم شسته رفتهای است و صحنههای ناجور ندارد. مرتضی پیشنهاد داد برویم و فیلم را نگاه کنیم تا وقتمان بگذرد. من هم از خدا خواسته سریع قبول کردم. امّا حمید مِنّومِنّ کرد.
بالأخره راضیاش کردیم و با هم رفتیم داخل. فیلم آنقدر برایمان جذاب بود که یک سانس دیگر هم ماندیم. وقتی آمدیم بیرون، هوا داشت تاریک میشد. مانده بودیم جواب خانوادههایمان را چه بدهیم. با زبان روزه هم نمیتوانستیم دروغ بگوییم.