نوید شاهد - همسر شهید "سیدامیرحسین موسوی" می‌گوید: امیرحسین خصوصیت های منحصر به فرد قبل از ازدواج را در تمام طول زندگی مشترکمان داشت. او حتی در بین فامیل و آشنا نیز شاخص بود. در واقع منش و اخلاق او خوشبختی مرا رقم زد.


به گزارش نوید شاهد زنجان، شاید همه ما به جرائت بتوانیم بگوییم شهدا پیوند محکمی با خداوند بسته بودند و به این وصال نیز رسیدند. اما اغلب شهدایی که قبل از شهادت خانواده تشکیل داده بودند در خانواده نیز نمونه بودند و همسرانشان از انتخاب آنان برای ابد شکرگزار خداوند هستند. شهدا در زمین نیز الگو بودند و سپس خداوند آنها را گلچین کرد. سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه صلی الله نزدیک است و این بهانه ای است تا با همسر شهید سیدامیرحسین موسوی گفتگوی صمیمی بنشینیم.

نوید شاهد زنجان شما را به مطالعه این مصاحبه در متن زیر دعوت می کند؛

شمسی فلاحتی همسر شهید سیدامیرحسین موسوی از چگونگی آشنایی‌اش با شهید بزرگوار این چنین می‌گوید: من و ایشان هر دو در دبستان خاقانی برای مقطع ابتدایی به دانش آموزان پسر تدریس می کردیم. برای من بسیار دشوار بود که در میان مردان و برای پسران تدریس کنم. اما شرایط همان بود و امکان تغییر وجود نداشت. چون مدرسه پسرانه بود، مستقیم و بدون معطلی با چادر سر کلاس می رفتم و بسیاری از همکاران را نمی شناختم. در آن زمان به مسجد ولی‌عصر(عج) نیز بسیار رفت و آمد می کردم و پای کلاس‌های استاد شجاعی می‌نشستم.

وی با اشاره به اینکه من امیرحسین را اصلاً ندیده بودم و نمی شناختم ادامه می دهد: با اینکه من و همسرم هر دو در یک مدرسه تدریس می کردیم اما من اصلا ایشان را ندیده بودم و وقتی ایشان خانواده را برای خواستگاری‌ام فرستاد جواب منفی دادیم.

پاسخ منفی

وی درباره چرایی پاسخ منفی به خواستگاری شهید بزرگوار بیان می کند: من وضعیت تحصیلی بسیار خوبی داشتم و قصد داشتم ادامه تحصیل بدهم به همین دلیل جوابم منفی بود. آنها چندباری آمدند و جواب ما منفی بود. روزی در راه مدرسه شخصی را دیدم که بسیار شبیه خواهر ایشان بود، حدس زدم که باید خود او باشد. در آن زمان خانواده‌ها مقید بودند و آشنایی‌ها به شکل امروزی نبود. اما همان نگاه اول کار خود را کرد من از وقار، ظاهر و متانت ایشان خوشم آمد. نمی‌دانم چطور شد اما ایشان بار دیگر خانواده خود را به سراغ من فرستاد در واقع ایشان در انتخاب من تصمیم نهایی خود را گرفته بود.

وی می‌افزاید: در آن زمان ما تلفن نداشتیم و من با تلفن همسایه با ایشان صحبت کردم و به ایشان گفتم که قصد ادامه تحصیل دارم و ایشان نیز مانعی ندید.

منش و اخلاق او خوشبختی مرا رقم زد

فلاحتی با اشاره به اینکه اخلاق و خصوصیات ایشان بسیار متفاوت بود، اظهار می‌کند: من در تیپ ظاهری، حرف زدن‌ها، منش و رفتار ایشان چیزهایی می دیدم که در سایر افراد نبود. در آن زمان خواستگاران بسیاری داشتم اما ایشان با همه آنها متفاوت بود. درست است که اکنون نیز هر دختری وقتی دست به انتخاب می‌زند احساس می کند که بهترین انتخاب را کرده و انتخابش با سایر افراد فرق می‌کند و این امکان وجود دارد که بعدها نظرشان تغییر کند. اما برای من این طور نبود ایشان واقعاً همان خصوصیت های منحصر به فرد قبل از ازدواج را در تمام طول زندگی مشترکمان داشت. او حتی در بین فامیل و آشنا نیز شاخص بود. در واقع منش و اخلاق او خوشبختی مرا رقم زد.

مهریه

همسر شهید موسوی در واکنش به سوالی در باب مهریه می گوید: خاطرم هست که در آن زمان پدر و عمویم در این خصوص صاحب نظر بودند و پدرم احترام خاصی به عمویم قائل بود و هیچ وقت روی حرف او حرفی نمی‌زد. وقتی من با امیرحسین صحبت کردم به ایشان گفتم ممکن است مهریه را بالا بگویند اما ایشان اعتراضی نکرد و گفت اشکالی ندارد. در آن زمان مهریه مقداری پول بود. ۴۰ تا ۴۵ هزار تومان و عموماً این رقم‌ها را مهریه قرار می‌دادند. اما عموی من مهریه‌ام را ۶۰ هزار تومان اعلام کرد. من خیلی ناراحت بودم آنها در اتاق دیگری بودند و من طوری نشستم که به ایشان بگویم این مهریه را قبول نکند. اما امیرحسین اعتراضی نکرد و مهریه را پذیرفت. در واقع ایشان ملاک‌های مهم‌تری را برای خود در نظر گرفته بود.

او شبیه سردار بود/ منش و اخلاق امیرحسین خوشبختی مرا رقم زد

ملاک‌های مهم زندگی

وی اضافه می‌کند: شاید اکنون بسیاری از جوانان ملاک هایی را برای خود قرار داده و به هیچ وجه دست از آنها نمی‌کشند اما او اینگونه نبود انگار برای همه چیز فکر کرده بود و معیارهای اخلاقی و معنوی‌اش مهمتر از این مواردی چون مهریه بود. قبل از نامزدی‌مان صحبت‌های مهمی در میان ما رد و بدل شد. یکی از مواردی که با من مطرح کرد این بود که گفت اگر روزی از شما بخواهم که سرکار نروی شما باید به حرف من گوش کنی. آیا با این مورد مشکلی داری؟ و من نیز گفتم من بسیار زحمت کشیده‌ام واقعاً می خواهم تدریس کنم. اما ایشان گفت ما باید یادمان باشد که دین بالاتر از علم ما است و باید برای حفظ آن از هیچ تلاشی فروگذار نباشیم. من فردی بودم که با منطق کنار می‌آمدم. ایشان توضیح داد اگر وضعیت جامعه به سمت بی حجابی برود و شرایط برای حضور شما در جامعه سخت شود بهتر است شما در منزل باشید و از آسیب‌های اجتماعی در امان بمانید.

همسر شهید با اشاره به اینکه امیر حسین عاقلانه‌تر از من در بیشتر مسائل تصمیم می‌گرفت، عنوان می‌کند: امیرحسین آن قدر عاقلانه حرف می‌زد و آنقدر عاقلانه عمل می‌کرد که من حرف و عمل ایشان را بدون چون و چرا می پذیرفتم. هیچ وقت غیرمنطقی رفتار نکرد. شجاعت و مومن بودن را من در سکنات و رفتار ایشان به طور واضح دیده بودم.

بهترین انتخاب

وی در ادامه می افزاید: خاطرم هست از من پرسیدند، اگر به گذشته بازگردید بار دیگر ایشان را به همسری خود انتخاب می‌کنید؟ و من با تمام وجودم گفتم بله. واقعا تمام لحظه‌هایی که با ایشان بودم آنقدر ارزشمند هستند که بار دیگر با تمام دشواری‌هایی که هر دو در کنار هم کشیدیم باز هم حاضرم زندگی با ایشان را تجربه کنم. ما روزهای سخت در زندگی خود کم نداشتیم اما زندگی در کنار ایشان برای من یک افتخار بزرگ بود.

مراسم ازدواج

فلاحتی از مراسم عروسی خود و شهید بزرگوار این چنین می‌گوید: چون آن زمان مراسم‌ها چندان با دین ما مطابقت نداشت ما هر دو تصمیم گرفتیم که زندگی مشترک خود را با یک زیارت آغاز کنیم. به حرم حضرت معصومه(س) رفتیم و زندگی ما اینگونه آغاز شد.

ضرورت وجود الگوها

وی در بخشی از سخنان خود به وضعیت فعلی جوانان برای ازدواج اشاره کرده و تاکید می‌کند: به نظر من مسئولان در مقابل جوانان مسئول هستند و باید برنامه‌ریزی‌های بهتری برای آینده جوانان داشته باشد. باید تبلیغات درستی انجام شود. جوانان ما این روزها الگو ندارند. فکر می‌کنم باید شهدا و انسانهای برجسته را به جوانان معرفی کنند. همسر من به عنوان یک یکی از شهدای شجاع مثال زدنی است اما واقعاً جوانان امروز ما تا چه میزان با این الگوها ارتباط برقرار کردند؟.

او شبیه سردار بود/ منش و اخلاق امیرحسین خوشبختی مرا رقم زد

شبیه سردار

همسر شهید سیدامیرحسین موسوی با اشاره به این که همسر من شبیه سردار سلیمانی بود، می‌افزاید: اگر بگویم همسرم شخصیتی همچون سردار سلیمانی داشت گزافه نگفته‌ام. حتی بسیاری از اطرافیان نیز این موضوع را به من گفتند. با تمام وجودم می گویم اگر ایشان امروز در میان ما بود شخصیتی شبیه سردار سلیمانی داشت. من درس ایثار و شجاعت را در عمل از او آموختم. او در انجام فرایض دینی آنقدر پافشاری می کرد که همه را متعجب زده می کرد برای مثال او چندین بار به خاطر غسل گرفتن با آب سرد در روز جمعه از بزرگتر‌هایش در دوران نوجوانی کتک خورده بود خانواده نگران مریضی او بودند اما امیرحسین کتکش را می خورد غسلش را هم می گرفت.

شهید سیدامیرحسین موسوی سوم فروردین ۱۳۳۲ ‏، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش سیدابراهیم، روحانی و کشاورز بود و مادرش سیده ربابه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درمی خواند و دیپلم گوفت. کارمند آموزش و پرورش بود. سال۱۳۵۷ ‏ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوازدهم آبان ۱۳۶۱ ‏، در عین خوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در مزار پایین زادگاهش به خاک سپردند.

گفتگو از: صغرا بنابی فرد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده