حسینیههای شهدا سنگر خیران برای مقابله با مشکلات هستند
به گزارش نوید شاهد زنجان، رفعت سقائی خواهر شهید عبداله سقائی که بیش از 25 سال اداره حسینیه شهید را در شهرستان ابهر بر عهده داشته، میگوید: قبل از شیوع کرونا جلسات مختلف آموزشی، ختم قرآن و مراسم قرائت دعاها در حسینیه برگزار میشد.
وی ادامه می دهد: همچنین در کنار فعالیتهای مذهبی، فعالیتهای خیر محور نیز با حضور خانواده های شاهد و ایثارگر نیز انجام میشود. برای مثال خیران مبالغی را برای تهیه جهیزیه، سیسمونی، صندوق وام امام زمان(عج) و بیمه امام زمان(عج) صرف می کنند.
سقائی با اشاره به اینکه پس از شیوع کرونا نیز کمک خیران بیش از پیش ادامه پیدا کرده است، اضافه میکند: 180 بسته مواد غذایی توسط خیران تهیه، بسته بندی و توزیع شد. بار دیگر به همت خیران 55 بسته جدید دیگر نیز تهیه و جهت توزیع نیز آماده شده و این روند همچنان ادامه خواهد داشت.
خواهر شهید سقائی ادامه می دهد: قبل از شیوع کرونا زمینه آموزشهای حضوری مختلف قرآنی برای اعضاء فراهم بود و افراد با اشتیاق برای یادگیری و جمع خوانی حضور پیدا می کردند. از زمانی که کرونا شیوع پیدا کرد و فعالیت افراد به صورت حضوری ممنوع شد روند برنامه های حسینیه نیز تغییر کرد. برای مثال ختم سورهها و دعاها به صورت تلفنی دنبال می شود.
سایر برنامهها
وی با بیان اینکه قبل از بیماری کرونا در طول سال پخت نذری، اردوهای زیارتی، برگزاری جشن در اعیاد مذهبی نیز از دیگر اقدامات حسینیه محسوب میشد، عنوان می کند: به محض اینکه ریشه این بیماری به لطف خدا برچیده شود فعالیتهای حسینیه از نو آغاز خواهد شد. البته اکنون همه اعضاء با یکدیگر ارتباط دارند و سوالات و موارد مربوط به آموزشها را می توانند پیگیری کنند.
اقدامات خیرمحور سال جاری
مسئول حسینیه شهید عبداله سقایی از تهیه 38 سبد کالا در شب نیمه شعبان خبر داده و بیان می کند: از شروع سال 99 تاکنون 3 مورد سیسمونی و 4 مورد جهیزیه تهیه شده و این مسیر با حضور مثبت و بینظیر خیران ادامه خواهد داشت.
سقائی اضافه میکند: در کنار فعالیتهای قرآنی و خیرانه اسناد 4 تن از شهدایی که خانوادههایشان در این حسینیه حضور دارند، نیز در قالب لوح های فشرده جمع آوری و به بنیاد شهید شهرستان ابهر تحویل داده شده است.
خاطرهای از شهید سقائی
وی با اشاره به برادر شهید خود میگوید: زمانی که عبداله به شهادت رسید من 6 ساله بودم. تنها خاطرهای که از او بیاد دارم این است که یک بار که قرار بود به جبهه اعزام شود با مادرم به بدرقهاش رفته بودیم، او سوار اتوبوس شده بود و پنجره آن را باز کرده بود مادرم مرا بغل کرد تا با او خدا حافظی کنم او جملهای را در گوشم زمزمه کرد که هرگز از یادم نخواهد رفت. او گفت: «من به جبهه میروم و تو به من قول بده همیشه روسری بر سرت داشته باشی و حجابت را حفظ کنی. آن وقت به محض اینکه از جبهه بازگردم برایت کفش میخرم». من او را بسیار دوست داشتم و برای همین هم دقیقا کاری که از من خواست را بدون درنگ انجام دادم دیگر هیچ وقت بیرون از خانه بدون روسری نرفتم. بعد از چند ماه او به خانه برگشت و وقتی مادرم ماجرا را برای او تعریف کرد او بدون معطلی مرا بغل گرفت و به بازار برد برایم کفش خرید و به وعدهاش عمل کرد. در نهایت هم یک عکس یادگری با هم گرفتیم که هنوز هم آن عکس را با خود دارم.
خواهر شهید سقائی ادامه میدهد: چیزی که برادرم به من هدیه داد زینتی بود که من از او به یادگار دارم و اینکه خوش قولی و تشویقش را فراموش نمیکنم. کارهای پر ارزش برادر شهیدم تنها به این خاطره ختم نمیشود. او برای هر یک از اعضاء خانواده درس مهمی داشت. یکی از برادرنم همیشه میگوید من نمازم را از عبداله دارم. او بود که به موقع مرا با مسجد و فعالیتهایش آشنا کرد و باعث ایجاد ارتباط میان من و خدا شد.
وی اظهار میکند: من نیز به عنوان خواهر یک شهید فکر میکنم که باید راهش را ادامه دهم و در حسینیه شرایطی را فراهم کنم که اندیشه و سیره زندگی شهدا باقی بماند و نسلهای بعد نیز با قهرمانان واقعی آشنا شده و پیوند محکمی برقرار کنند.
گفتنی است، شهید عبداله سقائی نهم شهریور ۱۳۴۴، در روستای شناط از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش یدالله، فروشنده بود و مادرش ام کلثوم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم مرداد ۱۳۶۱ ، با سمت آرپی جی زن در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و شانزدهم آبان ۱۳۷۴، پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.
گفتگو از: صغرا بنابی فرد