خاطرات رزمنده زنجانی از عملیات عاشورایی بدر/ قسمت سوم "یورش دشمن"
به گزارش نوید شاهد از زنجان، عباس لشگری یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجان در قسمت اول خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر روایت می کند:
با جابجائی رزمندگان و اتمام کار برادران حمل مجروح ، سر و صداها در کانال خوابيده و عراقی ها هم دست از آتشباران برداشته و دوباره سکوت و آرامش به منطقه برگشته و همه رزمندگان آرام و بیصدا مشغول ترمیم و تحکیم سنگرها شدند . با جابجایی گونی های پر از خاک ، تاج دفاعی سنگر و دیواره های اطراف آن را استحکام بخشیده و هرچه می توانیم موشک آر پی جی و قطار فشنگ تیربار و خشاب های پر کلاش از اطراف جمع آوری و یک به یک را آماده و در کنار سنگر می چینیم و با روحیهای عالی و قوی منتظر تک و حمله عراقی ها می شویم .
جهت آگاهی از اوضاع میدان و نحوه آرايش رزمی دشمن با احتياط بلند شده و از لبه کانال مشغول تماشای اطراف شدم . تانکهای عراقی در حال عبور از کانال بدبو بودند و با ایجاد دود و غرش های گوش خراش ، یک به یک به اینطرف آمده و بصورت طولی مقابل کانال خشک به صف می شدند.
هجوم به کانال
تعداد تانک و نفربرهای دشمن آنقدر زیاد بود که اصلاً به شمارش نمی آمد، به هر سمت و سو نگاه می کردی ، فقط تانک و نفربر پلنگی بود که آماده هجوم بسوی کانال می شدند، نیرویهای کماندو و پیاده عراقی از کانال بدبو عبور و گروه به گروه در پشت تانک ها پناه می گرفتند ، چند هلیکوپتر هجومی هم مدام بالای سرشان چرخ می خوردند و اینطرف و آنطرف می رفتند .
کثرت نيروها و ادوات زرهی دشمن خبر از نـبردی سخت و سنگين و در عين حال بسیار نـابرابر و نامردانه می داد، در اين سوی ميدان نـفراتی اندک و خسته، در صحرائی غريب و ناشناس، با کمترين تجهيزات نظامی و بدون هيچ پشتيبانی هوائی و زمينی و آنطرف صدها دستگاه تانک و نفربر با هزاران نیروی پیاده و کماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق با آتش تهیه بسیار سنگین زمینی و هوایی که متر به متر منطقه را شخم می زد .
اتفاق باور نکردنی
عقل باور نمی کند که ۶۰ یا ۷۰ نفر توان و امکان ایستادگی در مقابل ۶۰۰ یا ۷۰۰ دستگاه تانک را داشته باشند ، اما داستان عشق و عاشقی نقل دیگریست و فقط باید با چشم دل آن را دیده و به تفسیر کشید ، آن روز در آن دشت غریب ، تعدادی انسان دل باخته به آرمانهای مقدس پیرجماران، مردانه چون کوه استوار و پا برجا ايستاده و با وجود آن همه کاستی و نابرابری ، باز عاشقانه با ايمانی قوی به راه و رسم و آئين مقدس خود و با دل هایی پراميد به امدادهای غيبی خدای متعال ، تمام هستی و دنيای خود را بی ادعا و در کمال گمنامی و مظلوميت بر طبق اخلاص نهاده و در رزمگاه شرف و آزادمردی بـدون اعتناء به قدرت و توانمندی مـزدبـگيران شيطان بزرگ و ايادی خفاش صفت بعثی آن، برای روياروئی و نبردی جانانه با مزدوران تاریکی ثانيه شماری می کردند.
انتظار در جهنمی آتشین
انتظار طولانی نمی شود و يورش دشمن با گلوله باران شديد کانال و مواضع دفاعی گردان آغاز می شود، آتشی از گلوله های توپ و خمپاره و مینی کاتیوشا درست به داخل و لبه کانال و اطراف آن هدايت شده و ديواره کانال بصورت سانتی متری و با شدت تمام کوبيده مي شود ، داخل کانال به جهنمی آتشين و سوزان مبدل شده و دود و آتش و گرد و خـاک حاصل از انفجارات فضای داخلی کانال را تيره و تـار کرده و بـوی تند بـاروت و خاکستر مشام را آزار می دهد ، صدها دستگاه تانک ، مستقیم ديواره کانال را نشانه رفته و با گلوله های توپ ، يـک به يک سنگرها را هدف قرار ميدهند ، سنگر و کانال میلرزد و گونی ها یکی پس از دیگری می افتند و مجبور به ترمیم دوباره سنگر می شویم ، مسلسل تانک ها یکسره در حال رگبار زدن هستند و گلوله هایشان مثال بلبل برایمان می خوانند ، ترکشهای ريز و درشت مثل باران به روی سنگر فرو می ریزد و زوزه کشان از اطراف مان رد می شوند ، هيچ تحريک و حرکتی داخل کانال ديده نمی شود و همه ساکت و صبور در سنکرها پناه گرفته و منتظر نزدیک شدن تانکها هستند .
غرش خوف آور تانکها با صدای خشن زنجيرها در آميخته و حکايت از حرکت آنان ميدهد ، تانکها به نیمه های میدان رسیده و با اجرای یک سری حرکات و مانورهای تاکتيکی به ستون شده و دوباره آرايش هجومی گرفته و شروع به شلیک سمت کانال کردند .
اتمام مهمات
داشتیم در زیر گلوله های توپ و رگبار مسلسل تانک ها حال می کردیم که ناگهان سر و کله چند فروند هواپيمای عراقی هم در آسمان پیدا شد و اول چند نقطه در کانال و اطراف آن را با راکت زدند و بعد هم چرخی در بالای کانال زده و با اطمینان از نبود سلاح سنگین و پدافند هوایی قشنگ پایین آمده و سیلی از بمب هایشان را به روی کانال و اطرافش ریخته و با اتمام مهمات از منطقه دور شدند ...
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان