نیمه پنهان زندگی شهدای مدافع حرم از زبان خانواده
به گزارش نوید شاهد از زنجان، 25 اسفند سال 94 بود که اولین شهید مدافع حرم زنجان به جمع یاران شهیدش پیوست،"رحمان بهرامی" از شهرستان خرمدره از پاسداران بازنشسته بود که به فیض شهادت در سوریه نائل آمد.
شهید بهرامی در بیستم فروردین 1347، در روستای طهماسب آباد سلطانیه چشم به جهان گشود و زمانی که تنها 13 ساله بود به جمع یاران امام خمینی (ره) برای پیروزی در دوران دفاع مقدس پیوست.
او که زبانزد همگان در دستگیری از فقرا و نیازمندان بود،نماز شبش را هم ترک نمی کرد تا در نزد پروردگار متعال سربلند و سرافراز باشد.
شهید رحمان بهرامی در 20 اسفند 1394 در راه دفاع از حریم ولایت به شهادت رسید و در محل زندگیش در گلزار شهدای خرمدره آرام گرفت.
او که داوطلبانه به مدافعان حرم پیوسته بود در وصیتنامه خود که پنجم اسفند ماه سال شهادتش نوشته است،همگان را دعوت به پیروی از ولایت فقیه می کند و به فرزندانش وصیت می کند تا در نبود و گریه و زاری نکرده و در خدمت به محرومان پیشگام باشند.
شهید مدافع حرم داود مرادخانی دومین شهید استان زنجان است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به فیض شهادت نائل آمد،او با وجود اینکه جانباز شیمیایی بود اما هرگز از هیچ خدمت دولتی برای این منظور استفاده نکرد.
ارادت خاص او به حضرت فاطمه زهرا(س) زبانزد بود،اعتقاد به ساده زیستی داشت و برای فرزندانش نیز ازدواج ساده را پیشنهاد می داد چرا که در نزد او آسان گرفتن به جوانان موجب شیرینی جمع خانوادگی می شد.
مریم شبیری همسر این شهید مدافع حرم است که از زندگی 30 ساله اش با این شهید گرانقدر می گوید.
وی که در 14 سالگی با شهید مرداخانی ازدواج کرده است احترام به والدین را از همسر به خوبی یاد گرفته و می گوید همسرم به شدت به این موضوع حساس بود و اجازه نمی داد هیچ نوع بی احترامی به پدر و مادرهایمان شود.
شبیری در خصوص اعزام همسرش به سوریه می گوید از چند سال قبل داود اعلام آمادگی کرده بود اما در زنجان اجازه رفتن را به او نمی دادند اما به هر تریبی که می شد تلاش کرد و در نهایت با وجود اینکه ما غصه دار بودیم راهی شد، نوه ام علاقه بی اندازه ای نسبت به همسرم داشت و هنوز هم خاطرات او از ذهنش نمی رود.
وی می گوید: شهید مرادخانی احساس مسئولیت عمیقی داشت و بیشتر از زمانی که باید کار می کرد و در منزل و میهمانی ها همیشه در کنار خانواده کمک می کرد و اجازه نمی داد میزبان به تنهایی کار کند. نوری با اشاره به اهمیت نماز برای همسرش، می گوید: همسرم همواره نماز اول وقت به جا می آورد و به دیگران نیز توصیه می کرد از نماز اول وقت غافل نشوند.
شجاعت،نترسی،مهربانی و از خودگذشتگی از ویژگی های بارز همسرم بود و همیشه از اینکه شهید نشده بود ناراحت بود برای رفتن به سوریه عجله می کرد گویی می دانست که شهادت در سوریه در انتظارش است با وجود اینکه من و دخترانم مایل نبودیم به سوریه برود اما در نهایت با گفتن این جمله که نمی خواهم پیش حضرت زهرا(س) شرمنده باشم،ما را راضی کرد و رفت.
این شهید مدافع حرم در وصیت نامه اش وصیت کرده که مدافع رهبر بوده و به نماز اول وقت و مسئله حجاب اهمیت زیادی داده شود. شهید داود مرادخانی که در اول فروردین ماه سال 1348 درتهران به دنیا آمده بو، در شش سالگی به همراه خانواده اش به زنجان مهاجرت کرد و در اوج نوجوانی زمانی که تنها ۱۷ساله بود سنگر دانش رها و به سرزمین های غرب و جنوب ایران، شرق دجله و هورالعظیم برای مجاهدت در راه حق رفت.
شهید مرادخانی در درعملیات والفجر۱۰درحلبچه مجروح شد و از خیل جانبازان شیمیایی بود.
این شهید مدافع حرم در 27 دی ماه سال 1367 ازدواج کرد و حاصل ۲۷سال زندگی مشترکشان دو دختر بود و وی در۲۱ اسفند سال ۱۳۹۴ به آرزوی دیرینه اش دست یافت و در سوریه به وصال معبود رسید.
شهید خیرالله صمدی سومین شهید مدافع حرم استان زنجان است که خبر شهادت او درست زمانی که پیروزی های جبهه مقاومت جشن گرفته می شد، برای خبرگزاری های خارجی پر اهمیت بود.
این شهید مدافع حرم که الفبای شهادت را در ۸ سال دفاع مقدس یاد گرفته و بازنشسته سپاه بود،برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به سوریه رفت و شربت شهادت را روز ۲۵ آبان سال ۱۳۹6.نوشید.
تاران همسر شهید صمدی نیز از زندگی 28 ساله با همسرش می گوید که از همان ابتدا با مراسم ساده ای آغاز شد و امروز هم ساده زیستی سرلوحه زندگی این شهید و خانواده اش است.
او که دلباخته شهادت بود تا آخرین لحظه شهادت در خط مقدم جبهه ماند و به دیدار حق و به یاران شهیدش شتافت.
تاران می گوید همسرم برای رفتن به سوریه اشتیاق خاصی داشت و منهم اجازه دادم که برود،دو روز قبل از شهادتش تماس گرفت و گفت آخرین ماموریت خود را انجام می دهد و با شکست داعش که موجب اقتدار و عزت مسلمانان می شود، به میهن باز می گردد اما روز پنج شنبه خبر شهادتش را برایم آوردند.
این شهید مدافع حرم قبل از شهادت با دخترش زینب با فایل صوتی صحبت می کند و می گوید:"سلام زینب جان، من الان تتمور هستم، ۱۶۰ کیلومتر آمدم عقب تا عکس هام را برایت بفرستم، امروز صبح سردار سلیمانی آمده بود با وی عکس گرفتم، ۲۳ کیلومتر مانده تا به بوکمال برسیم، ادامه ماموریت را انجام می‌دهیم، ان شاءالله پیروز می‌شویم و نسل داعش را ریشه کن می کنیم.
منبع: موج رسا
انتهای پیام/
