معرفی کتاب/ وقتی هواپیما شدیم
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب "وقتی هواپیما شدیم" به نویسندگی مریم بیات تبار و تصویرگری معصومه بهاریان سال ۱۳۹۴ نخستین چاپ خود را تجربه کرد.
این کتاب با شمارگان ۲۰۰۰ جلد قطع خشتی ۲۶ صفحه روانه بازار شده و نشر غواص چاپ این کتاب را بر عهده داشته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم؛
بابا که از جبهه برمیگشت مامان می خندید و قشنگترین لباس هایش را می پوشید. بیشتر شبها سه نفری سوار موتور بابا میشدیم میرفتیم پارک نزدیک خانهمان. شام را که می خوردیم با توپ پلاستیکی من آنقدر بازی میکردیم که نفس کم میآوردیم.
بعد دراز میکشیدم روی چمن ها ستاره ها رو میشمردیم. فالوده بستنی های پارک آزادی حرف نداشت شیرینتر بود رشته هایش درازتر.
زمانی که بیست میگرفتم بابا دوتا فالوده برایم میخرید مال خودش را که می خورد می خندید و می گفت: کمک نمیخوای؟
گاهی اجازه می دادم دومی را هم با هم بخوریم. کار بابا بنایی بود.
هر وقت میآمد مرخصی، چند ماه کار میکرد پولهایش را میداد به مامان و دوباره می رفت. مامان به همین راحتی ها اجازه نمیداد برود.
بابا کلی برای حرف میزد هدیه میخرید و قربان صدقه اش می رفت تا راضی اش کند.
موقع بدرقه دستم را می گرفت و با خنده رو به مامان می گفت:
می خواهیم دو کلام حرف مردانه بزنیم. "اجازه هست خانم؟" مامان تند تند پلک
میزد تا اشک هایش سرازیر نشود.
صورتش را با چادر می گرفت ما را تنها می گذاشت یکی از بهترین لحظه های زندگیام زمانی بود که دست در دست بابا تا سر کوچه میرفتیم او برایم حرفهای مردانه می زد آن لحظه احساس غرور می کردم احساس خوب بزرگ شدن.