گفتگو با همسر شهید «غلامرضا کرد» در هفته گرامیداشت دفاع مقدس
«محبوبه دین محمدی» گفت: همسرم می‌گفت؛ اینجا همه ما در خانه‌های خود با امنیت و آرامش زندگی می‌کنیم و لحظه‌ای به این فکر نمی‌کنیم که اگر کشورمان به دست دشمنان بیفتد چه کار خواهیم کرد و چه اتفاقات ناگواری در کمین‌مان است. اگر دشمن به سمت ما بیاید دیگر آرامشی نخواهد بود و زندگی به بدترین شکل ممکن خود را نشان خواهد داد.

 

نوید شاهد زنجان، گفتگویی با «محبوبه دین‌محمدی» همسر شهید «غلامرضا کرد» انجام داده است که در ادامه شما را به مطالعه این مطلب دعوت می‌کند.

«غلامرضا» در اخلاق نمونه زبانزد بود

اخلاق نمونه غلامرضا برای همه یکسان بود برای او فرقی نمی‌کرد همسایه باشد، فامیل باشد یا یکی از اعضای خانواده. هر که بود باید با احترام و ادب با او برخورد می‌کرد.

در همان بحبوحه‌های جنگ بود که در بسیج ثبت نام کرد و به ما هم گفت؛ می خواهم به جبهه بروم. اولین بار که به جبهه رفته بود بعد از مدتی برای مرخصی آمد پس از چند روز برای شرکت در عملیات خیبر دوباره به جبهه رفت و این آخرین دیدارمان با او بود. غلامرضا در سال 1362 به اسارت دشمن درآمده بود و سال 1365 در موصل یک عراق به شهادت رسید.

 

نیت ناب یک شهید از زبان «غلامرضا کرد»

 

خاطرم هست آن روزها پدرش به او گفت: جبهه این روزها بسیار شلوغ است و رفته رفته صحنه‌های خطرناکتری را خواهی دید. تو یکبار رفته‌ای و تا همینجا کافی است. بگذار سایرین هم حضور داشته باشند اما همسرم جواب جالبی را به پدرش داد که بعدها وقتی به آن فکر می‌کردم متوجه می‌شدم چقدر درک او از ارزش های دینی و ملی بالا بود. او گفت؛ کسی که با نیت دفاع از میهن و ناموس و جهاد پا در جبهه گذاشته است دیگر نمی‌تواند از این مسیر بازگردد. یعنی روح و جانت چیزی را طلب می‌کند که تا به حال طلب نمی‌کرد و اصلا راجع به آن نمی‌دانست. من نمی‌توانم از این مسیر دست بردارم و حتما با تمام وجود به سمت آن خواهم رفت.

 

باید به میدان برویم و مقابل دشمن بایستیم

برایم جالب بود که می‌گفت: اینجا همه ما در خانه‌های خود با امنیت و آرامش زندگی می‌کنیم و لحظه‌ای به این فکر نمی‌کنیم که اگر کشورمان به دست دشمنان بیفتد چه کار خواهیم کرد و چه اتفاقات ناگواری در کمین مان است. اگر دشمن به سمت ما بیاید دیگر آرامشی نخواهد بود و زندگی به بدترین شکل ممکن خود را نشان خواهد داد. نباید اجازه دهیم خانواده‌هایمان روزهای سخت را تجربه کنند. باید به میدان برویم و مقابل دشمن بایستیم.

 

ادای دین به روش شهدا

 در دوران جبهه دوستی داشت به نام درویشعلی زنگنه که او هم شهید شد و پیکرشان با هم بازگشت. همرزمش که در دوران اسارت با او بود می‌گفت؛ غلامرضا شخصیت خاصی داشت و عمدتا ساکت بود. او را به شدت کتک زده بودند و از ناحیه پهلو و پشت درد بسیاری را تحمل می‌کرد. در اردوگاه در یک آن حالش خراب شد و افتاد و بعد از اینکه به شهادت رسید به نحوی او را غسل دادیم. در پیشانی‌اش جای مهری بود و من بر پیشانی او بوسه‌ای زدم. پس از چند روز یکی از دوستانمان با نام درویشعلی زنگنه که او هم به شهادت رسید، آنجا بود. با من رودربایستی داشت و به دیگر دوستمان گفته بود من غلامرضا را در خواب دیدم که به من گفت برو و از پیشانی فلانی ببوس چون او پیشانی مرا بوسیده است. شهدا این گونه دین خود را دا می‌کردند و اجازه نمی‌دادند حق الناسی برگردنشان باقی بماند هر چند غلامرضا واقعا محبت داشت.

 

**شهید غلامرضا کرد بیستم اردیبهشت ماه سال 1336 در روستای زاغج از توابع شهرستان خدابنده به دنیا آمد. وی از اوایل جوانی به همراه پدر و برادر خویش به کشاورزی مشغول شد و پس از چندی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر و دو دختر بود. او پس از انقلاب عضو شورای روستا شد و به حل مشکلات مردم پرداخت. پس از آغاز جنگ از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و پس از رشادتهای فراوان، در سال 1362 اسیر شد و سرانجام در تاریخ هفتم اسفند ماه 1365 در عراق به شهادت رسید.

پیکر مطهر او در زادگاهش روستای زاغج به خاک سپرده شد.

 

گفتگو از صغری بنابی فرد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده