یکی از جانباز سرافراز زنجانی در خاطرات خود ماجرای جالبی را تعریف می‌کند که بعد از اصابت ترکش خداوند را شکر گفته است؛ وی در این خاطره تعریف می‌کند: «در این زمان بود که به خودم آمدم و دستها را به سوی آسمان بلند کرده و خدا را شکر کردم که به من نیز لیاقت حضور داده است.» این ماجرا را در ادامه مطالعه کنید.

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، بهرام ابوالفضلی زنجانی جانباز رشید اسلام به عنوان بسیجی در جبهه‌های غرب و جنوب حضور داشته است. وی در عملیات والفجر ۸ مجروح و به افتخار جانبازی نایل آمدند. یکی از خاطرات این جانباز گرانقدر را در ادامه مطالعه می‌کنیم.

فکر شیطنت آمیز!

عمليات والفجر ۸ بود که با گردان امام رضا (ع) شهرستان قزوین عازم منطقه فاو شدیم. بعد از عبور از رودخانه اروند که جزر و مدش زبانزد هست در منطقه دریاچه نمک مستقر شدیم، یک روز بعد از عملیات والفجر ۸ بود که نیروهای عراقی پاتک سختی را شروع کردند.

پشت خاکریزی که توسط سنگرسازان بی سنگر ایجاد شده بود ایستاده بودم که در این لحظه شیطان به سراغم آمد و خودم را با بچه های سرمایه داران که بویی از جبهه نبرده بودند مقایسه کردم و در ذهنم می گذشت که در حال حاضر آنها یا در مکان گرم و نرم استراحت میکنند و یا مشغول تحصیل هستند و فردا مسئولیتی در کشور به عهده خواهند گرفت و توی حقیر زیر باران روی خاک با شکم خالی دراز کشیدی... در این زمان بود که ترکش از کنار دهانم گذشت ریش من را سوزاند صورتم را لمس کرد و به گونی پر از خاکی که از آن به عنوان بالش استفاده می کردم برخورد کرد.

در این زمان بود که به خودم آمدم و دستها را به سوی آسمان بلند کرده و خدا را شکر کردم که به من نیز لیاقت داده تا به ندای رهبر عزیزمان لبیک گفته و به جبهه بیایم، امیدوارم چند روزی را که بهترین دوران زندگانی‌ام بود و با فرشته‌های آسمانی که در زمین بودند گذراندم ذخیره آخرتم قرار دهد.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده