بُرش 39 از کتاب "چشمهایش میخندید"/ شایعه شهادت حمید
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب «چشمهایش میخندید» خاطرات شهید "حمید احدی" است که در سال 98 به همت حوزه هنری زنجان چاپ و منتشر شد.
خاطرات سردار شهید "حمید احدی" به قلم مریم بیاتتبار، توسط انتشارات هزاره ققنوس چاپ و وارد بازار نشر شد.
شهید حمید احدی فرمانده خطشکن گردان حضرت امامسجاد (ع) لشکر ۳۱ عاشورا، متولد ۱۳۴۱ در زنجان بود که اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در منطقه شرق دجله عراق به شهادت رسید.
در بُرش 39 کتاب "چشمهایش می خندید" می خوانیم:
در محله شایع شده بود حمید شهید شده. مدتی طولانی از او بیخبر بودیم. با اینکه حرف مردم را باور نمیکردم، امّا دلم شورش را میزد. با خانمهای محل تصمیم گرفته بودیم، غیر از مراسم دعای ندبه و توسل، هفتهای یکبار هم ختم انعام و قرآن داشته باشیم. در همان مراسم نذر کردم؛ اگر حمید سالم برگردد، برایش ختم انعام بگیریم و گوسفند قربانی کنیم.
چند روز بعد، خودش به خانه زنگ زد. صدایش شادابی دفعات پیش را نداشت، امّا همین که زنده بود، برایم یک دنیا ارزش داشت. سوال پیچش کردم.
- کجایی حمید جان؟ طوریت که نشده مادر؟ پس چرا خبری ازت نیست؟ نه زنگ میزنی، نه نامه میفرستی؟
- نگرانم نباشید مام جون! یک زخم سطحی بود که الآن بهتر شده.
نتوانستم جلوی گریهام را بگیرم. دست روی دهنی گوشی گذاشتم و باقی بغضم را قورت دادم.
- کجایی الآن؟ آدرس بده ما بیاییم دیدنت.
- مام جون داری گریه میکنی؟ قربونت برم، گفتم که چیزی نیس. سه یا چهار روزه مرخص میشم و میآم.
اصرارم بیفایده بود. آدرس نداد.