نوید شاهد – پدر شهید الماسی می‌گوید: روز آمد و گفت؛ می خواهم بروم و به جمع سرباز امام زمان(عج) در بیایم و گوش به فرمانش باشم. چرا نمی گذارید! من نمی خواهم آقایم را تنها بگذارم.

نمی خواهم آقایم را تنها بگذارم

به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید حسن الماسی دهم فروردین ١٣۴٢، در روستای ینگی کند از توابع شهرستان ایجرود به دنیا آمد. پدرش اکبر و مادرش مکرمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم مرداد 1362، در بانه هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان تهران واقع است.

 

پدر شهید حسن الماسی در خاطره‌ای از فرزند خود می‌گوید؛

 

ناراحتی از صورتش می بارید، از او اصرار بود و از من امتناع. اخلاق من دستش بود. می دانست که حرف من یکیه، نا امید شده بود. وقتی برای آخرین بار از من خواست که اجازه بدهم و باز جواب نه شنید، چشمانش پر شد، دیگر نمی دانست چه می گوید و با چه کسی حرف می زند.

 هیچ وقت روی حرفم نه نمی آورد و احترام مرا داشت ولی این بار طاقت نیاورد و گفت: مگه شما مسلمان نیستید من می خواهم بروم و به جمع سرباز امام زمان(عج) در بیایم و گوش به فرمانش باشم. چرا نمی گذارید! من نمی خواهم آقایم را تنها بگذارم.

از شرمندگی سرم را پایین انداختم حالا دیگر چشمان من هم پر شده بود. دیگر نمی توانستم نه بیاورم. گفتم برو پسرم دست خدا به همراهت. با وجود ناراحتی ای که به خاطر رفتارش در چهره اش بود، اما لبخندی گوشه لبانش نشست و مرا به آغوش کشید و دقایقی همینطور همدیگر را بغل کردیم.

در گوشم گفت: بابا حلالم کن و بلافاصله بیرون رفت تا به رزمنده هایی که داشتند اعزام می شدند برسد.

 

 

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده