کانالی که طاهر را در آغوش گرفت
به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید طاهر اجاقلو دوم اسفند ۱۳۴۱، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش یدالله، لباس فروش بود و مادرش ملکه نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند ۱۳۶۲، با سمت معاون یگان طرح و عملیات لشکر علی بن ابی طالب در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مدفن وی در مزار پایین زادگاهش قرار دارد. برادرش ناصر نیز به شهادت رسیده است.
احمد محمدوند یکی از همرزمان شهید "طاهر اجاقلو" روایت میکند:
با شهید طاهر اوجاقلو سال۶۰ در منطقه مریوان آشنا شدم. فردی بود که من از ایشان خاطرات خوشی دارم. دوره آموزشیمان در پادگان امام حسین(علیه السلام) با هم بودیم که بعداً به جبهه اعزام شدیم. من شهید طاهر را فردی آرام و متین و در عین حال توانا به مسائل جنگ و همچنین فردی که با اخلاص کار میکرد و سعی می کرد با دیگران با محبت رفتار کند، دیدم.
تا جایی که اگر نگهبانی را میدید در سر پست خسته است، خود به جای او نگهبانی میداد. بعد از منطقه غرب که در سال۶۰ با هم بودیم او به جنوب اعزام شدند و در لشکر علی بن ابیطالب(علیه السلام) در معاونت طرح و عملیات مشغول به کار بود.
مدیریت توانمندی داشت که در کمترین مدت میتوانست خود را بشناساند و در عملیاتها باشد و به بهترین وجه انجام وظیفه کند. به بسیج علاقه عجیبی داشت. با بسیجیها به طور عجیبی جوش می خورد. برای توجیه منطقه معمولاً با سردار جعفری که مسئول عملیات لشکر بود و یا با طاهر که توجیه منطقه را به نحو احسنت انجام میداد، میرفتیم و به بهترین وجه از فرمانده لشکر شهید مهدی زینالدین اطاعت میکرد. به آنچه که ایشان میگفت شهید مو به مو عمل میکرد.
به وظایف دینی و شرعی به خصوص مسائل دعا و نماز، نماز جماعت و … اهمیت خاصی قائل بود و واقعاً فردی پاک از خانوادهای پاک در لشکری انجام وظیفه میکرد که از لشکرهای مطرح در سپاه بود.
یک بار خاطرم هست، وضعیت جزیره مجنون به حالتی رسید که خدا رحمت کند شهید زینالدین گفت: امروز عاشورا است و فکر نمیکنم روزی بدتر از امروز باشد و آن زمانی بود که عراق تمام عیار سعی کرده بود جزیره جنوبی را بگیرد. بعد مهدی زین الدین افرادی را که به عنوان فرمانده گردان و فرمانده گروهان را که تعداد معدودی مانده بودند، جمع کرد و سعی کرد خط مقدم را حفظ کند تا دوباره نیرو برسد و وارد عمل شود.
چون قرار بود عدهای از ارتش و عدهای هم از خود سپاه بیاید و جزیره را تقویت کنند و از این طرف، چون آب را به جزیره بسته بودند، عملاً جزیره به زیر آب میرفت. شهیدمهدی زینالدین به برادرانی که مانده بودند گفت: که به هر حال باید برویم و امروز هم عاشوراست و تکلیفمان را عمل کنیم. تمام برادران به غیر از کلاش و اسلحه سبک، همه آرپی جی برداشتند و به ضلع غربی جزیره مجنون رفتند، که طاهر هم در آنجا با فرد دیگری سوار موتور شد و با هم رفتیم تا به خاکریز دیگری که کمتر از یک متر بود، رسیدیم.
از بس توپ مستقیم خورده بود آن خاکریز هم فاصلهاش پایین آمده بود و به زور میشد پشت آن سنگر گرفت. تیراندازی شروع شد و یک هجوم گسترده در رابطه با پاتکی که گفتیم با تانکهایی که اصلاً به شمارش نمیآمدند و کلاً همه جا را گرفته بودند.
در آنجا طاهر داخل کانال رفت و ما هم رفتیم پشت خاکریز و شروع کردیم که تانکها را بزنیم تا اینکه جلوتر نیایند. طوری شده بود که چند تا از تانکها، خاکریز را رد کردند و جلو آمدند و برادرها نارنجک به داخل تانکها انداختند و منهدم کردند. در حقیقت نگذاشتند که ما را دور بزنند تا اینکه شهید طاهر اوجاقلو که در داخل کانال بود در این مدت که برادران آرپی جی میزدند و تمام کردندکه آن موقع می توان گفت معجزه الهی بود و یا اینکه خون شهیدانی چون حسن باقریها و افرادی که به اسارت رفته بودند و زحمتهایی که برای این جزیره کشیده بودند به هدر نرود و بتوانند جزیره را حفظ کنند.
با تمام توان سعی و تلاش جنگ میکردند و در نهایت که گلولهها به اتمام رسید و هوانیروز به داد ما رسید و مقوله دیگری ایجاد شد. هوانیروز تمام تانک ها را شکار کرد. شهید زینالدین دستور داده بود که از پشت با بولدوزر آب باز کنند تا تانکها نتوانند پیشروی کرده و تمام جزیره جنوبی و جزیره شمالی را هم تسخیر کنند تا باعث شود که برادران اسیر نشوند و یا از بین نروند. به هوانیروز به هر حال به نحو احسن جلو آمد و شروع کرد به شکار تانک و مسأله پاتک به نحوی منتفی شد. از پشت هم که آب باز کرده بودند کل جزیره جنوب را فرا گرفت. فقط جادههایی را که درست کرده بودند باقی ماند تا اینکه مسأله خاتمه یافت و ما فهمیدیم که طاهر را از کانال بیرون آوردند.
خمپاره در داخل کانال افتاده بود و طاهر شهید شده بود. هر کس به نوبه خود رسید و طاهر را در آغوش کشید و بوسید. شهیدطاهر فردی بود که زحمات ارزندهای در طول جنگ متحمل شد و جداً فرد مفیدی برای لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(علیه السلام) بود. لشکری که جداً میتوان گفت مدیون چنین شهیدانی است و خدا به حق امام زمان (عج) روحش را شاد کند و امثال طاهرها بودند که جنگ و این انقلاب را با خونشان حفظ کردند.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان