خاطرات رزمنده زنجانی از عملیات عاشورایی بدر/ قسمت 13 "زره فولادین"
به گزارش نوید شاهد زنجان، "عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 13 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر روایت می کند:
کانال و اطراف آن یکسره و بی وقفه زیر گلوله باران و موشک باران دشمن است و تانکهای عراقی که تعدادشان چند برابر تک قبلی شده، سرتاسر دشت مقابل را پوشانیده و آماده یورش به سمت کانال می شوند ، داخل کانال و بالای سرمان را دودی غلیظ از خاک و خاکستر فرا گرفته و گلوله های خمپاره شصت بدون کوچکترين صدایی و پشت سرهم به اطراف و داخل کانال اصابت کرده و ترکش های ريز و درشت زوزه کشان از بالای سرمان رد می شوند .
تشریف فرمایی هواپیماها
طولی نمی کشد که سر و کله هواپیمای های عراقی هم بالای سرمان پیدا شده و از چندین جهت مختلف شروع به بمباران خط می کنند ، انواع مختلفی از هواپيماهای شکاری و بمب افکن هر چند دقيقه يکبار برفراز آسمان ظاهر گشته و بصورت گسترده و بی هدف راکت ها و بمب های خود را روی خط و اطراف آن خالی می کردند ، با شنیده شدن صدای قارقار از تشریف فرمایی هواپیماهای پی سی هفت هم آگاه شده و طولی هم نمی کشد که بارانی از راکت روی کانال باریدن می گیرد ، اوضاع داخلی کانال هیچ خوب نیست و از شدت انفجارات همه رزمندگان به داخل سنگرها خزیده و از ترس ترکش هایی که مثل نقل و نبات به روی کانال می ریزد ، احدی جرأت سربلند کردن ندارد ، صدای فرياد های دلخراش و دردآلود چند تن ازهمقطاران که سنگرشأن هدف راکت قرار گرفته و زخمی در وسط کانال افتاده اند از دور به گوش می رسد ، اوضاع دارد وخيم و وخيم تر می شود و حجم آتشباران هم دقيقه به دقیقه بیشتر و بیشتر می شود .
حدود نیم ساعتی متر به متر منطقه را با انواع تسلیحات سبک و سنگین و انواع مختلف هواپیما شخم زدند و سپس یکدفعه آتشباران را قطع کرده و تانکها به حرکت در آمده و قشون عظیم دشمن به سمت کانال شروع به پیشروی کرد .
غرش تانکها
با خاموش شدن آتش باران دشمن ، امدادگران به داد رزمندگان مجروح رسیده و سریع پیکر مجروحان و شهدا را به سمت جاده خاکی انتقال دادند ، تانکها که اینبار تعداد شان به شمارش نمی آمد ، در چندین ستون افقی و غرش کنان به خط نزدیک و نزدیک تر شدند و چندصد متر به کانال مانده ، چند فروند هلیکوپتر هم بالای سرشان ظاهر شد و شروع به زدن سنگرهای بالای خاکریز کردند.
میخکوب
هلیکوپترها که خیالشان از بابت نبود پدافند هوایی راحت بود ، درجا بالای سر تانکها جلو می آمدند و در کانال و در هر سنگری کوچکترین فعالیتی را می دیدند ، بلافاصله با رگبار گلوله مسلسل خود سوراخ سوراخش می کردند و سپس با پرتاب چند راکت و موشک سنگر را کاملاً منهدم می کردند . وضعیت بقدری خطیر و بحرانی بود که همه در کف سنگرها میخکوب شده بودیم ، احدی از بچهها داخل محوطه کانال و بالای خاکریز دیده نمی شد ، همه در داخل سنگرها پناه گرفته و کسی جرات سر بلند کردن نداشت .
آغاز نبرد
از فاصله قشون دشمن با کانال بی خبر بودم ، اما صدای خش خش زنجیر تانکها لحظه به لحظه نزدیک و نزدیکتر می شد ، ناگهان فریاد الله اکبر در کانال طنین انداز شد و صدای شلیک موشک آر پی جی خبر از آغاز نبرد داد ، دیگر جای ترسیدن و پنهان شدن در سنگر نبود و باید برخاسته و وارد کارزار می شدم ، قبضه آر پی جی را برداشته و شتابان داخل سنگرم در روی خاکریز پریده و ضمن پناه گرفتن خیلی سریع از مابین گونی ها نگاهی به میدان نبرد انداختم ، چندتا تانک از قشون جدا و با سرعت تمام داشتن به طرف کانال می آمدند ، انگاری زنجیر پاره کرده بودند و هیچ ترس و واهمه ای هم از موشک و شکار شدن نداشتند .
زره فولادین
تانکهای پیشرو به پنجاه یا شصت متری خط رسیده بودند که فريادهای رعد آسای الله اکبر و سبحان الله رزمندگان با صدای تيراندازی و شلیک موشک آمیخته شد و سیلی از گلوله و موشک بطرف تانکهای مهاجم روانه شد ، در لحظات اولیه یکی از تانک ها مورد اصابت موشک قرار گرفته و آتش گرفت ، اما در کمال ناباوری و شگفتی بدون کوچکترين خسارت و توفیقی به راه خود ادامه داد . تازه فهمیدیم این تانکها که اینگونه بی باکانه و نترس سمت کانال يورش آورده اند ، از نوع تانکهای پیشرفته تی ۷۲ روسی هستند که موشک آر پی جی هفت به زره فولادین آنان تاثیر نمی گذارد ، تنها سـلاح ضد زره موجود در خط آر پی جی هفت بود و هر چه هم زدیم به تانکها هیچ کارگر نیفتاد تا اینکه بالاخره به چند متری خط رسیدند و یکی شان مستقیم به خط زد و غرش کنان از دیواره خاکریز بالا آمد و نیمی از هیکل بزرگش داخل کانال انداخت و با رگبار مسلسل اتوماتیک خود شروع به زدن سنگرها کرد .
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان