راهنمایی های طلایی شهید صنعتکار برای یک عمر زندگی
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید مصطفی صنعتکار بیست و نهم بهمن ۱۳۴۳، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش یونس، چرخ ساز بود و مادرش آمنه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. بهیار بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم تیر ۱۳۶۵، با سمت بهیار در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به صورت، شهید شد. پیکر او را در مزار پایین زادگاهش به خاک سپردند.
وصيتنامه
(بسم الله الرحمن الرحيم))
((من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم ينتظرو و ما بدلوا تبديلا))احزاب 23
((برخى از آن مومنان، بزرگ مردانى هستند كه به عهد و پيمانى كه به خدا بستند، كاملا وفا كردند. پس برخى به آن عهد ايستادگى كردند (تا در راه خدا شهيد شدند) و برخى، به انتظار مقاومت كرده و هيچ عهد خود را تغيير ندادند))
با درود و سلام فراوان بر امام امت، قلب تپنده تاريخ، رهبر شيعيان جهان، حسين زمان و با درود و سلام بر تمامى شهيدانى كه با صداى ((هل من ناصر ينصرنى)) حسين زمانشان نداى لبيك گفتند و با درود و سلام بر تمامى رزمندگانى كه در جبهه هاى حق عليه باطل، با جان و مالشان براى رضاى خدا جانفشانى مى كنند و باز با درود و سلام بر پدر و مادرانى كه عزيزان خود را براى نجات اسلام از دست داده اند و مى دهند.
خدايا! از تو خواستارم كه اگر شهادت را نصيبم كردى، فقط به خاطر رضايت باشد. بار خدايا! شهادت را در راه اسلام و قرآن نصيبم كن و مرا در صف شهداى اسلام قرار بده و ما را از بندگان مخلص خودت، مومنين به پيامبرت حضرت محمد (ص) و از شيعيان وليت حضرت على (ع) و از مطيعان امرت حضرت مهدى عج الله تعالى و نايب برحقش خمينى عزيز قرار بده.
خدايا! از تو مى خواهم در لحظه اى كه مرگ برايم مى رسد از تمام دوستيها و عشق و محبتها بجز دوستى و محبت بر خودت و از تمامى وابستگيها به خودم آزادم سازى.
حال اى امام عزيز! مى دانم كه تو نايب امام زمان و فرزند مقدس امام حسين (ع) هستى و اين را مى دانم كه صداى ((هل من ناصر ينصرنى)) براى اسلام سر دادى، من هم به نداى آسمانى تو لبيك گفتم و حاضرم تا آخرين قطره خونم براى احياى اسلام و قرآن جانفشانى كنم. و از شما اى امام عزيز مى خواهم كه در روز قيامت شفيع من باشى و از خداى متعال براى من طلب مغفرت كنى. چون ما در گذشته گنهكار و جاهل بوديم و اين تو بودى كه روحى تازه و نجات بخش از اسلام بر ما دميدى و بنده خدا و اطاعت از دستوارات خدا و راه همه گونه ترقى را براى ما هموار كردى.
حال اى پدر و مادر و خواهر و برادر و شوهر خواهرهايم و اى تمامى دوستان و آشنايان! اميدوارم هر بدى و رنجى كه {از} من ديده ايد، مرا به بزرگوارى و خوبى خودتان ببخشيد و اين بنده حقير را حلال كنيد و براى آمرزش من دعا كنيد.
اى مادر خوب و مهربانم كه رنج و مشقتهاى فراوانى براى من كشيدى و {با} شير حلال و پاكت درس آزادگى به من دادى، از تو مى خواهم كه هر وقت به ياد من افتادى، خدا را شكر گويى و خوشحال باشى كه فرزندى تربيت كردى كه راه حسين (ع) را انتخاب كرد.
اى مادر در نيمه هاى شب وقتى كه همه در خواب بودند، ولى تو به خاطر من بيدار بودى و خواب را بر چشمهايت حرام مى كردى. من تا آخر عمرم مديون زحمتهاى تو هستم و هرگز به هيچ وجه قادر نيستم، ذره اى از زحمتهاى تو را جبران كنم. انشاءالله خداوند در آخرت عوض اين رنج و مشقتها را در مى آيد و فقط چيزى كه از تو مى خواهم اين است كه از فرزندت راضى باشى.
مادر مهربانم! اگر مى خواهى در آخرت نزد حضرت فاطمه زهرا (ع) و زينب كبرى (ع) روسفيد باشى و در زمره زينبها باشى، بايد صبر كنى. خداوند فرزند تو را به جنگ با كفر مى فرستد تا تو را امتحان كند. اميدوارم كه از صابران باشيد.
اگر خداوند سعادت شهادت را در راهش نصيب من ناقابل بگرداند و منت بر سرم گذارد، چيزى زودتر از شما نرفته ام. فردا هم دير يا زود همه شما به ما ملحق خواهيد شد. دنيا به يك چشم به هم زدن سپرى مى شود. عمر ما يكى پس از ديگرى به پايان مى رسد.
آنكه بيش از هر چيز ارزش دارد، اين است كه كسى با سلامتى دينش از دنيا مى رود. از شما مى خواهم كه به رهنمودهاى امام عزيزمان گوش فرا دهيد و پيرو راه شهيدان، كه راه حسين (ع) را رفتند، باشيد.
بار ديگر از خانواده عزيزم، مخصوصا پدر بزرگوارم مى خواهم كه مرا حلال كند و ببخشد تا روحم در آن دنيا، در رنج و عذاب نباشد.
خداوند به تمامى خانواده هاى شهدا صبر جميل عنايت فرمايد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
((لا اله الا الله محمدا رسول الله، عليا ولى الله ))
بنده حقير خدا مصطفى صنعتكار
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان