شهید قربانعلی فرخ نیا در وصیتنامه خود می‌نویسد: سعى كنيد كه خودتان را بيشتر به دنيا نچسبانيد و به دنيا دل نبنديد، زيرا كه تمام مفسده هاى روى زمين از حب دنيا است .


به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید قربانعلی فرخ نیا چهاردهم اردیبهشت ۱۳۴۲‏، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، کارگر کارخانه بود و مادرش ترلان نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اسفند ۱۳۶۳‏، با سمت بی سیم چی در بدر آبادان به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال ١٣٧۴ ‏پس از تفحص در مزار پایین زادگاهش به خاک سپرده شد. او را بهروز نیز می نامیدند.

وصيت‌نامه

بسم الله الرحمن الرحيم

انالله و انا اليه راجعون«بقره 156»

و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون(آل عمران 169)

اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمدا رسول الله و اشهدا عليا ولى الله

همانا شهادت مى دهم كه خدايى جز الله نيست و شهادت مى دهم كه محمد (ص) رسول و فرستاده خداست و شهادت مى دهم كه على (ع) ولى خداست.

شهادت مى دهم كه معاد حق است و ما روزى زنده خواهيم شد و خداوند به حساب مارسيدگى خواهد كرد و شهادت مى دهم كه ((انالله و انا اليه راجعون )) كه از(( خداييم و به سوى او باز گشت مى كنيم )).

بنام او كه زندگى و هستى و مرگم دست اوست، به نام او كه بى عشق او زندگى برايم معنى ندارد، به نام او كه به راهش آمدم و جان ناقابلم را در راه او فدا مى كنم.

به نام او كه به ما منت گذاشت و ما را در اين سرزمين ((وارثين زمين)) گردانيد و به نام او كه در طول تاريخ هابيلها و حسين ها در راهش جان دادند .

وصيتم را مى نويسم زيرا مى دانم كه اگر پاك باشم و در قلبم مهر او باشد از اين دنياى تنگ و تاريك و پر از معصيت نجات خواهم يافت و در اين عمليات بزرگ به سوى او باز خواهم {گشت} .

از نظر مالى هيچ ندارم همه چيزم متعلق به پدر و مادرم است و فقط چند سخنى دارم كه مى خواهم بعد از من به يادگار بماند .

اى برادران!پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا آسيبى به مكتبان نرسد و هميشه پشت سر ولى فقيه حركت كنيد تا خداوند بر شما عنايت كند.اى برادران! هيچ گاه ياس به خودتان راه ندهيد و هميشه قاطع و كوبنده در صحنه پيكار حق عليه باطل شركت كنيد و مواظب باشيد كه اگر كمى در راهتان و در پيشبرد انقلابمان سستى كنيم خداى ناكرده خداوند نعمت‌خودش را از ما كوتاه مى كند و آن موقع است كه باز على ها كنار مى روند و در كنج خانه ها خانه نشين مى شوند و باز عثمانها و معاويه ها سر كار مى آيند.

مواظب باشيد كه باز على خانه نشين نشود و خداى ناكرده باز فاجعه دردناك كربلا تكرار نشود.

برادران! يك لحظه فكر كنيد،ببينيد كه اين انقلاب در چه برهه اى قرار گرفته، تمام دنيا ما را محاصره كرده اند و گويى كربلايى ديگر بوجود آمده است;كربلايى به وسعت همه دنيا.

هر روز شهيدى را از ما مى گيرند و هر روز سردارى را به خاك و خون مى كشند ولى اينها نمى دانند كه پرچم نهضتى كه دست سرداران ما است هرگز بر زمين نخواهد افتاد. اينها منطق شهادت را نمى دانند. در منطق شهادت خون وجود دارد و هميشه خون بر شمشير پيروز بوده است، اين را تاريخ نشان داده است اينها را هابيلها به اثبات رسانيده اند و اين را حسين(ع) و يارانش در كربلا با خونشان نشان داده اند كه خون بر شمشير پيروز است.

ما بايد مواظب باشيم كه در كدام جبهه قرار داريم; جبهه كفر يا نور. يك لحظه غفلت نكنيم ما كه به مصيبت دردناك حسين (ع) گريه مى كنيم و مى گوئيم كه اى كاش ما هم با حسين (ع) بوديم و با آن كشته مى شديم،آيا امروز حسين زمانمان را مى بينيم؟ يا در خواب فرو رفته ايم .

خداوند اين امام و پير مجاهد را بر ما ارزانى كرده و ما بايد قدر اين رهبر را بدانيم ، قدر اين انقلاب را بدانيم و اگر ندانيم، كفران نعمت كرده ايم و آن موقع است كه خداوند ما را به عذاب الهى دچار مى كند و نسلهاى آينده ما را نفرين مى كنند، همانطورى كه ما نسل زمان امام حسين (ع) را نفرين مى كنيم.

خود سازى و جهاد با نفس نماييد،زيرا كه اگر ما خودمان را ساختيم وبا نفسمان مبارزه كرديم،آن موقع ديگر انقلاب ما بيمه شده است و شكستى ندارد و مى رود كه تمام مظلومان روى زمين را آزاد كند. و سعى كنيد كه خودتان را بيشتر به دنيا نچسبانيد و به دنيا دل نبنديد، زيرا كه تمام مفسده هاى روى زمين از حب دنيا است .

سخنى با خانواده ام :

و اما تو اى مادر مهربانم!چون كوه استوار باش و ثابت قدم باش و چون زينب كبرى كوله بار مصيبت را به دوش بكش و رسالت شهيدان را به گوش همه برسان و قاطعانه نگذار كه خون شهيدان اسلام پايمال شود. مادر عزيز! مى دانى كه من چقدر تو را دوست داشتم و مى دانم كه برايم چقدر زحمت كشيده ايد و اين را من بهتر درك مى كنم كه مادر عزيز آن لقمه هاى پاك و حلال شما بود كه مرا به اين راه كشاند و ببينيد كه اين راه چه راهى است; راهى است كه حسين در اين راه از تمام زندگى و فرزند و خودش بريد و راهى بود كه اكبرها و قاسمها به اين راه رفته اند.

پس مادر عزيز خرسند باش و بخند و خيال كن كه عروسى پسرت است. زيرا من در اين دنيا شيرين تر از اين چيزى نچشيده بودم و مرگ برايم كام شيرينى است و خودت شاهدى كه شبى كه مى خواستم به جبهه بيايم حرف آخرم را كه حرف درونى ام بود، گفتم كه مى روم تا با عروس زيباى شهادت ازدواج كنم و مى بينى كه به آرزوى ديرينه خود رسيدم.

پس خانه مان را چراغانى كن و در پيش دوست و دشمن بخند و استوار باش تا الگويى براى دوستان باشى و ياس در دل دشمنان اسلام افكنى.

پيش مردم گريه نكنيد آخر گريه براى چيست؟.

پدر و مادر عزيزم به شما زياد اذيت كرده ام، پشيمانم و تقاضاى عفو دارم. اميدوارم كه مرا حلالم كنيد و از طرف من از تمام فاميلهايم حلاليت بگيريد. پدر و مادر عزيز! در اين عمليات بزرگى كه شركت مى كنم ممكن است كه جنازه ام به دست شما نيافتد.

اگر نيافتد ناراحت نباشيد، قبر همه شهدا را مزار من بدانيد و بر آنها فاتحه بخوانيد و اگر جنازه ام به دست شما رسيد، مرا در قبرستان پايين در كنار شهدا دفن كنيد. ديگر سخنى ندارم و در آخر مى خواهم كه راهمان را ادامه دهيد و نگذاريد كه غرش مسلسلهايمان خاموش شود و هميشه با غرش مسلسلهايتان لرزه بر جان اهريمنان افكنيد كه آنها بدانند مستضعفين بيدارند و زندگى را براى استعمارگران تاريك مى كنند.

حاضرم در راه دين از تن جدا گردد سرم من بميرم باك نيست اما بماند رهبرم .

خدايا!بار پروردگارا، معبودا، معشوقا، بنده گناهكارى بودم براى تو و در اين دنيا جز گناه از من چيزى سر نزده.

ولى اين بنده گناهكار به رحمانيت تو، به رحيميت تو اميد دارم و طلب مغفرت و عفو مى نمايم. گناهانم را ببخش. الهى

العفو، الهى العفو.

اللهم الرزقنا توفيق شهادت فى سبيلك

اللهم الرزقنا توفيق شفاعت الحسين

ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا على‌القوم الكافرين (بقره 250).

خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

قبل از آغاز عمليات بسيار بزرگ ايران

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده