شهید داود سلطانی: با مشت بر دهان ياوهگويان بزنيد
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید داود سلطانی یکم مهر ١٣۴٧ ، در روستای والارود از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش حسینعلی، کارگری می کرد و مادرش آراسته نام داشت. تا اول متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پنجم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکرش را در مزار پایین شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
وصيتنامه :
بسمهتعالى
با سلام برنايب برحقش و رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى و سلام بر رزمندگان غيور و جان بركفان اسلام و سلام بر امت شهيدپرورمان خصوصا اين شهيدان دلير و مادرانى كه فرزندانشان را چون فاطمه زهرا و صديقه كبرى (ع) در دامانشان بزرگ كردند تا در راه دين و مكتبشان با جان دل تقديم كنند.
اين وصيتنامه اينجانب داوود سلطانى است ولى من لايق اينكه وصيتنامه بنوسيم و به ملت شهيدور به پدر و مادر و دوستان و خويشان وصيتى داشته باشم نيستم و همانطور كه قرآن مىفرمايد ولاتحسبنالذين قتلوا فى سبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون(آلعمران169)
براستى كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند مرده ندانيد بلكه آنها زندهاند و در پيش پروردگارشان روزى مىخورند
بار خدايا اى برگرداننده دل و ديده دلم را در دينت ثابت نگهدار و از آن پس كه هدايتم كردى دلم را منحرف مساز و از پيش رحمت خود نبر و من را ببخش كه تو بسيار بخشندهاى و به رحمت خود از آتش پناهم ده.
بارالها من آنچنان گناه كردهام كه در نزد تو روسياهم خدايا جز تو معبودى نيست و در راه تو و در راه مكتب قرآن به تو پناه مىبرم و از گناهانم در گذر و از رحمت خود بر من عطا فرما بار خدايا هر گناهى كه به جاى آوردهام و هر خطايى كه مرتكب شدهام بر من ببخشاى خدايا از تو همه خيرهايى را درخواست مىكنم كه علمت به آنها احاطه دارد از خوارى دنيا و از عذاب آخرت به تو پناه مىبرم چون پاك است خدايى كه بر مردم كشورش ستم روا نمىدارد پاك است خدايى كه اهل زمين را به عذابهاى گوناگون فرا مىگيرد خدايا در دلم نور و بينش دينى قرار ده و اى پروردگار من مرا به درگاه خود راهنمايى و از فضل خويش بر من فيض رسان و رحمت خود بر من روا كن و بركات خود بر من نازل فرماى و مرا آتش از دوزخ پناهم ده. خدايا گناهان مرا كه به پدر مادر خود كردم ببخش و مرا از نعمت خود بهرهمند ساز.
و در آخر اين وصيتنامه پيامى از شهيدان به ملت مىنويسم.
با عرض سلام به مادر عزيز و گراميم درباره وظايفى كه در گردنم داشتم مادر گرامى و عزيزتر از جانم من مىدانم كه شبها و روزهاى زيادى براى من زحمت كشيدهاى و من نتوانستم جبران اين زحمات را بكنم اما بايد حلالم كنيد اميدوارم كه خداوند متعال به شما صبر عظيمى عنايت فرمايد.
و اى پدر گرامى و عزيزم شما را از كودكى تا به حال رنج و زحمت بسيار دادم و نتوانستم جبران اين زحمات را بكنم و مرا حلالم كنيد.
و از برادرانم و خواهرم كه زبان ندارند براى حلاليت از صورت آنها ببوسيد از فاميلها و همسايهها برايم حلاليت بگيريد و در آخر مىگويم پدر و مادر شما كه رضايت نمىداديد به اين راه بروم ولى بگويم كه اين يك امتحان الهى است كه خداوند به وسيله شما از من امتحان مىكند و اگر در امتحانات الهى قبول شدم و از همه گناهان پاك شدم به سوى خودش مىكشد و به فيض شهادت مىرساند. پدر و مادر من دردرگاه خداوند خوشحال هستم كه توانستم لبيكى به نداى حسينى و به فرمان امام عزيز گفته باشم همانطور كه امام عزيز مىفرمايد اينجانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما كه دست خداوند بالاى آن است مىبوسم و بر اين بوسه افتخار مىكنم.
اى ملت حزبالله حسينگونه نداى رزمندگان كه نداى لبيك به امام عزيزمان كه از كربلاى جنوب و غرب است همراهشان لبيك گوييد و جبههها را خالى نكنيد و همچنان امام را يارى كنيد و از او جدا نشويد و به پيامهايش گوش فرا دهيد و مسجدها را خالى نكنيد همانطور كه امام مىفرمايد مسجد سنگر است و نماز وحدت جمعه را هر چه با شكوهتر به جا بياوريد كه دشمن از نماز دشمنشكن شما به لرزه مىافتد و با مشت بر دهان ياوهگويان امپرياليسم آمريكا بزنيد و به جبههها از نظر مالى و جنسى و جسمى كمك كنيد تا هر چه زودتر تمامى دشمنان اسلام نابود شوند و زمينهاى براى ظهور مهدى موعود باشد انشاءالله.
والسلام
منالله التوفيق
در آخر از همه چيز مىگويم كه اى مادر من كه شهيد شدم، شهادت مرا برگردن ديگران نياندازيد چون من با پاى خودم به جبهه رفتم و اين قسمت الهى است كه به شهادت برسم و مادرجان تو مىدانى كه من از بچگى عاشق حسينم و حالا وقتم رسيده و بزرگ شدم كه راه حسين و هدف حسينى را ادامه دهم و با خون شهيدان اسلام اسلام پيروز مىشود همانطور كه امام حسين اسلام را پاينده كرد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار
20/11/65
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور
ایثارگران استان زنجان