يك دست قرآن را گرفته و در دست ديگر اسلحه بگيريد
به گزارش نوید شاهد از زنجان، صفت الله خدابنده لو یکم اسفند ۱۳۴۳، در روستای زرین آباد از توابع شهرستان خدابنده به دنیا آمد. پدرش سعدالله، کشاورز بود و مادرش ماه زر نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
وصيتنامه
بسماللهالرحمنالرحيم
اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامرمنكم(نساء59)
به نام الله درهم كوبنده ستمگران با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب و فرمانده كل قواء و نايب برحق امام زمان (عج) با درود فراوان به تمام رزمندگان سلحشور كه با ايثارگرى خودشان مثل كوه در برابر دژخيمان زمان ابرجنايتكاران ايستادهاند در راه خداى خودشان و يارى دادن اسلام عزيز جانفشانى مىكنند.
با درود و سلام بيكران به تمام شهداى به خون خفته كربلاى ايران در برابر ظالمان همچون جانفشانى و فداكارى كردند كه دفاع از اسلام و دفاع از ناموس ميهنمان يك افتخار بزرگ در تمام كشورها مىآفرينند.
ما رزمندگان و ملت غيور پرتوان بايد راه گرانقدر اين شهيدان به خون خفته كربلاى ايران را در پيش گرفته و در ميدان جنگ صداى هل من ناصر ينصرنى را لبيك گفته و راه كربلاى حسين (ع) را بگشاييم و تا آخرين قطره خونمان در برابر استكبار جهانى بايستم و دفاع از تمام مسلمانان جهان مخصوصا فلسطين عزيز و آزادى قدس گرامى را از خداى متعال بخواهيم.
ما از ملت گرانقدر مسلمان و غيور ايران خوستاريم اول خدا دوم شما برادران و خواهران گرامى ايران عزيز اميدوارم انشاءالله پشتيبان اين رزمندگان از جان گذشته و افتخار آفرين ايران را يارى كنيد و جبههها را خالى نگذاريد يك دست قرآن را گرفته و در دست ديگر اسلحه بگيريد و با نفس خودمان بجنگيم و در ميدان نبرد لبيك گفته امام عزيزمان باشيم چنانچه امام عزيزمان فرمودهاند اى كاش من هم پاسدار بودم ما هم در جواب مىگويم اى امام عزيز چنديكه ما ملت هوشيار در صحنه ايران هستيم تا آخرين قطره خونمان در برابر دشمنان اسلام و قرآن ايستادهايم به قولى امام عزيز فرمودند كه جبهه يك دانشگاه است واقعا جبههها خيلى جاى خوبى است انسان خيلى چيزها در جبهه ياد مىگيرد اميدوارم كه با روحيهاى عالى پشتيبان اين رزمندگان غيور پر توان باشيد.
زندگى قصه تلخى است كه از آغازش
بس كه آزرده شدم چشم به پايانش دارم
در اين دنياى بىحاصل چرا مغرور مىگردى
سليمان گر شوى آخر خوراك مور مىگردى
شاخهاى بشكستهام كز برگ و بار افتادهام
از نگون بختى ز چشم نوبهار افتادهام
بىنصيبى بين كه شد گهواره من گور من
دانه بىحاصلم در شورهزار افتادهام
من الله التوفيق
برادر بسيجى صفتالله خدابندهلو
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان