روایت رزمنده زنجانی از عملیات محرم
به
گزارش نوید شاهد از زنجان، غلامرضا جعفری یکی از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس
ازخاطرات خود تعریف می کند:
آبان
ماه سال 61 بود که عملیات «محرم»( عملیات محرم در ۱۰ آبان ۱۳۶۱ به فرماندهی مشترک
ارتش و سپاه آغاز شد و به مدت یک هفته بهطول انجامید. رمز عملیات، یا زینب (س)
بود و با هدف تصرف سر پل در منطقه العماره و آزاد سازی ارتفاعات مرزی آغاز شد.) در
جبههی جنوبی، «عین خوش- زبیدات»( جنوب محور
عملياتي دهلران)
انجام شد.
چند روزی بود که در ارتفاعات «جبال حمرین» که چند کیلومتر جلوتر از منطقهی عین خوش بود، با دشمن درگیر بودیم. یکی از شبها که درگیری شدید بود، دستور عقب نشینی دادند. اکثر نیروها عقب نشینی کردند. به جز چند نفر که من نیز با ایشان بودم. همراهان من، «مجید تقیلو»( رزمنده وجانباز دوران دفاع مقدس) ، «منصور عزتی» و «محمد اوصانلو» بودند. ما چند نفر همانجا ماندیم و عقب برنگشتیم.
تا صبح گلوله آرپیجی بود که شلیک میکردیم. من آنقدر آرپیجی زده بودم که از یک گوشم خون میآمد و گوش دیگرم عین ساعت تیک و تاک میکرد. هر چهار نفرمان خسته و بیخواب بودیم. آن شب را به هر زحمتی بود، بیدار ماندیم و از خط دفاع کردیم.
دیگر صبح شده بود و از آن سو تحرکی دیده نمیشد. من و همراهانم خسته و کوفته، در بالای ارتفاعات «جَبلحمرین»( کوههای سرخ. رشته ارتفاعاتی است که از شهر مهران به صورت نواری طبیعی، موازی با ایران و عراق بهوجود آمده و دقیقأ تا منطقهی شرهانی ادامه دارد.) به حالت نشسته، به صخرهای تکیه داده بودیم تا کمی خستگی در کنیم. صدای یکی از برادران تبلیغات گردان ما را متوجه خود کرد. او برای بچههای خط روزنامه آورده بود؛ روزنامه جمهوری اسلامی، اشک شوق در چشمانم حلقه زد. از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. روزنامه را به دوستانم نشان دادم. دیگر خستگی برایمان معنی نداشت. روحیهی همهی نیروها 180 درجه تغییر کرده بود. همه خوشحال و خندان بودند. تیتر بزرگ روزنامه، فرمایشی از حضرت امام بود به برادر محسن رضایی و با این عنوان: «سلام مرا به رزمندگان اسلام برسانید.»
منبع: اسناد معاونت پژوهشی و فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان