سردار شهید «قامت بیات» در دست نوشته‌های خود از شب های دارخوئین می‌نویسد: صبح زود من به همراه یک نفر از برادران اصفهان که سر گروه تیم شناسایی بود برای شناسایی و گشت به جلو رفتیم. بعد از طی حدود هفتصد متر به پل رسیدیم. با دروبین تانکهای دشمن را دیدیم حتی نفرات دشمن نیز کاملاً دیده می شد. نزدیکیهای ظهر بود که یک فانتوم از بالای سرما رد شده به طرف خاکریز دشمن حمله برد و عراقیها هم شروع به تیر انداری کردند.

 

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید «قامت بیات» سال ١٣۴٠ ‏، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش یحیی و مادرش مهپاره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هجدهم بهمن ۱۳۶۱، در رقابیه بر اثر انفجارمین به شهادت رسید. پیکرش در مزار پایین زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش رحیم نیزبه شهادت رسیده است.

 

در دست نوشته‌های سردار شهید «قامت بیات» از شب های دارخوئین می‌خوانیم؛

 

 

۱۳۵۹/۸/۱۷

صبح با شش نفر از برادران که مسئول عملیات سپاه زنجان نیز بین آنان بود، برای شناسایی و دیدن اطراف روستای “محمدیه” به طرف خطوط دشمن حرکت کردیم. بعد از عبور از روستای “محمدیه” چون منطقه جنگلی بود خودمان را با شاخه های درختان استتار کردیم. راهنما نجم الدین بود که از یک ماه پیش به آنجا اعزام شده بود و به منطقه آشنایی کامل داشت . بعد از مدتی حرکت ، داخل نهر آبی شدیم و از آنجا بصورت نیم خیز به طرف جاو حرکت کردیم .ما سه نفر جلو افتادیم و سه نفر لز برادران از پشت سر می آمدند.

از داخل جنگل کاج عبور کرده تقریبا به یک کیلو متری دشمن رسیدیم که ناگهان خمپاره ها و گلوله های توپ به طرف ما باریدنگرفت. از دو طرف به سوی ما شلیک می شد، چون در نهر بودیم احتیاجی نبود که خیز بزنیم. در همان لحظه با کالیبر ۵۰ میلی متری اطراف نهر را به رگبار بستند و ما همان طور ایستادیم. بعد از لحظه ای ، رگبار دیگری زدند که این بار رگبار کلاشینکف بود. خیلی نزدیک بود، سریع برگشته و فرار کردیم. وقتی به نزدیکی آن سه نفر رسیدیم، فهمیدیم که دو نفر از برادرها جلوتر رفته و دیده بان دشمن نیز آنها را دیده و شروع به تیراندازی کرده بود.

بعد از ظهر همان روز یک فانتوم[۲] خودی به سرعت از بالای سر ما عبور کرد و مواضع دشمن را هدف قرار داد. ضد هوایی دشمن شروع به تیر اندازی کرد. یعد از یک ساعت دو فروند هلی کوپتر دشمن از روی مواضع دشمن به پرواز در آمدند و ما فوری سنگر گرفتیم. به ما گفتند: سعی کنید که دیده نشوید. هلی کوپترها پس از مدتی که بالای سر ما چرخیدند بعد از پاسدارها توسط راکتهای پرتاب شده شهید شده اند

شب از اخبار رادیو شنیدیم که هلی کوپتر های دشمن توسط فانتومهای ایران در خاک عراق سرنگون شده و خلبانهای آنها نیز که مجروح شده بودند، دستگیر و به اسارت ما در آمده اند.

 

۱۳۵۹/۸/۱۸

صبح زود من به همراه یک نفر از برادران اصفهان که سر گروه تیم شناسایی بود برای شناسایی و گشت به جلو رفتیم. بعد از طی حدود هفتصد متر به پل رسیدیم. با دروبین تانکهای دشمن را دیدیم حتی نفرات دشمن نیز کاملاً دیده می شد. نزدیکیهای ظهر بود که یک فانتوم از بالای سرما رد شده به طرف خاکریز دشمن حمله برد و عراقیها هم شروع به تیر انداری کردند.

نکته: روزهای اول که به جبهه آمده بودیم، وقتی توپ و خمپاره ای می زدند، از صدای انفجار آن بچه ها خیلی وحشت می کردند. ولی بعد از گذشت چند روز، وضعیت بچه ها عادی شده بود. فقط به صوت خمپاره ها گوش می دادیم و فوری سنگر می گرقتیم.

۱۳۵۹/۸/۱۹

دوازده مین ضد تانک به خط آورده بودند. قرار شد که آنها را شب ببریم و در نزدیکی دشمن کار بگذاریم. شب محوطه دشمن را کاملاً مین گذاری کردیم. البته مقداری از ماسوله آنها را بیرون گذاشتیم تا برای خودمان خطری نداشته باشد. دوباره نزدیک ظهر دو فروند هلی کوپتر دشمن به خط ما نزدیک شدند. همگی سنگر گرفتیم . هلی کوپترها نیز بعد از اینکه چرخی بالای سر ما زدند دوباره اطراف سنگرهای ما را نیز مورد هدف قرار دادند.

ساعت پنج بعد از ظهر آر پی جی ام را برداشته و به همراهی خلیل و صادق به طرف خط شکن راه افتادیم. بعد از هفت صد متر به پل رسیدیم، ناگهان دوهلی کوپتر بالای سرمان ظاهر شدند، به سرعت زیر پل سنگرگرفتیم وقتی هلی کوپترها از بالای سرما گذشتند سریع آرپی چی را از خلیل اشرفی [۳] گرفته به طرف بالای تپه خاکی که در چند متری پل بود، دویدم و درکنار ماشین سوخته ای که قبلاً منهدم شده بود، موضع گرفته و با آر پی جی یکی از هلی کوپترها را هدف گرفته شلیک کردم. موشک آر پی جی از وسط هلی کوپترها رد شد و هر دوی آنها تکان شدیدی خوردند و به خیال اینکه موشک از روستای « سلمانیه» که در روبروی ما قرار داشت. شلیک شده آنجا را به راکت بستند وقتی متوجه ما شدند رگبار مسلسلها یشان را به طرف ما گشودند. خلیل و صادق نیز یعد از من چهار موشک آرپی جی شلیک کردند ولی هیچ کدام به هلی کوپتر ها نخورد. بعد از آن به مقرّ خودمان برگشتیم.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده