فاتحان خرمشهر/ قسمت شانزدهم
در قسمت شانزدهم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می‌خوانیم: به صراحت می توانم بگویم شهر خرمشهر به هنگام آزادسازی توسط رزمندگان اسلام یک شهر مخروبه و ویران بود. حتی مسجد جامع شهر نیز از آسیب گلوله های دشمن در امان نمانده و نصف گنبدش فرو ریخته بود. با دیدن وضعیت خرمشهر دل ها به درد می آمد. دشمن چه ها که با خرمشهر نکرده بود. بر در و دیوار شهر شعارهای عربی به طرفداری از صدام و حزب بعث نوشته شده بود.

 

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، سردار سرتیپ محمدتقی اوصانلو فرمانده دلاور قرارگاه حمزه سیدالشهداء شمال غرب کشور در قسمت شانزدهم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس (آزادی خرمشهر) روایت می‌کند:

 

 

... سقوط بالگرد عراقی در اروند موجی از شادی در میان رزمندگان برانگیخت و صدای تکبیر و صلوات منطقه را پر کرد. ما هم که در کنار شکارچی بالگرد بودیم از شدت خوشحالی همگی تکبیر گفته و همه با نگاه های تحسین برانگیز مصطفی را نگاه کردیم . مصطفی حمیدی اگر در عملیات بیت المقدس ده تا موشک آرپی جی شلیک کرده ، هر ده تا به اهداف مهم و کلیدی خورده و هر کدام به نوبه خود کارگشا و سرنوشت ساز عملیات بوده. متأسفانه تا به حال کسی از کارهای منحصر به فرد او در این عملیات بزرگ و غرورآفرین حرفی نزده! خودش هم جایی بازگو نمی کند.!

 

ساعت یک ربع به دو بعدظهر سر و صدا بلند شد که تانکر آب آورده اند. جای دست دست کردن نبود. همه رفتند که آب بخورند. من هم بدو رفتم کنار تانکر، آب خوردم و یک کم حالم بهتر شد. منطقه کاملاً ساکت شده و با تعجب دیگر کسی کاری به کار ما نداشت. با اینکه در وسط شهر خرمشهر بودیم و تقریباً حضور نیروهای ما بسیار پر رنگ شده بود اما با این وجود اصلأ اطلاع نداشتیم که شهر خرمشهر به طور کامل آزاد شده و فکر می کردیم که توقف عملیات برای این است که رزمندگان عمل کننده خسته شده و دیگر توانی برای ادامه کار ندارند.

 

بعد از مدتی یک خودروی تبلیغاتی که مارش عملیات از بلندگو هاش پخش می شد به سمت مان آمد و یک لحظه صدای مارش قطع شد و خبر ساعت دو بعدازظهر اعلام کرد: « خرمشهر آزادشد! » از خوشحالی پر درآورده بودیم و به همدیگر تبریک می گفتیم. انگار خرمشهر را خودمان آزاد نکرده بودیم. تازه فهمیدیم که آزاد شده است.

 

بعد از سوم خرداد دو شب دیگر در خرمشهر ماندیم. از صبح چهارم خرداد توپخانه دشمن خرمشهر را به شدت زیر آتش گرفت. دوباره هواپیماهایش شهر را بمباران کردند. بعد هم بالگردهایش آمدند ، شهر را زیر موشک گرفتند. پدافند درست و حسابی نداشتیم و بالگردها به راحتی موشک هایشان را می زدند. از روز دوم همراه یکی از بچه ها با موتور در شهر این طرف ، آن طرف می رفتیم. گاهی گلوله های توپ پا به پای ما منفجر می شدند. وقتی در جاده ساحلی اروند حرکت می کردیم نیروهای دشمن با تیربار به ما شلیک کردند. با موتور دنبال نیروهای گردان مان بودم که در شهر پراکنده شده بودند. خوشبختانه بیشترشأن را جمع کرده و آمدیم در نزدیک دو طبقه ها مستقر شدیم. فرصت نشد به مسجد جامع بروم.

 

آزادی خرمشهر تثبیت شد. خرمشهر به شهر ویران شده می ماند. عراقی ها هم موقع تصرف با توپ و خمپاره به جان شهر افتاده بودند و هم پس از تصرف با لودر و بولدوزر خانه ها را ویران کرده و خاکریز زده بودند. حالا هم که ما شهر را فتح کرده بودیم دشمن باز هم از ریختن گلوله های توپ و خمپاره دریغ نمی کرد. به صراحت می توانم بگویم شهر خرمشهر به هنگام آزادسازی توسط رزمندگان اسلام یک شهر مخروبه و ویران بود. حتی مسجد جامع شهر نیز از آسیب گلوله های دشمن در امان نمانده و نصف گنبدش فرو ریخته بود. با دیدن وضعیت خرمشهر دل ها به درد می آمد. دشمن چه ها که با خرمشهر نکرده بود. بر در و دیوار شهر شعارهای عربی به طرفداری از صدام و حزب بعث نوشته شده بود.

 

در عملیات بیت المقدس حدود نوزده هزار نفر از دشمن متجاوز اسیر گرفتیم. علاوه بر این با تجهیزات و امکانات نظامی بر جای مانده از عراقی ها می شد چندین لشگر را تجهیز کرد. انبارها پر از سلاح های نیمه سنگین و سنگین بود . بعضی مواقع با دیدن آن همه امکانات وحشت می‌کردیم. خودروهای پر از سلاح ، کامیون های پر از مهمات ، جیپ های تفنگ ۱۰۶‌ و جیپ های فرماندهی همان طور سالم بجای مانده بودند.

 

ساحل اروند خود عالم دیگری داشت. آنهایی که از اروند موفق به فرار شده بودند ، هر چه داشتند و نداشتند را روی زمین گذاشته و به آب زده بودند؛ کلاه آهنی ، اسلحه ، لباس نظامی ، پوتین و…فقط جانشان را برداشته و فرار کرده بودند.

 

 نیروی تازه نفس آمده و خرمشهر را به آنان سپرده و راهی عقبه شدیم. خستگی جان و تن همه بچه ها را در هم پیچیده بود ولی پیام امام به مناسبت آزادسازی خرمشهر خستگی‌ را‌ از تن‌ همه‌ رزمنده‌ها بیرون‌ کرد.

 

امام درست ۲۴ ساعت بعد از آزادی خرمشهر در پیام خود فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» واقعا هم این گونه بود. در تمام مراحل عملیات دست خدا را در موفقیت هایمان می دیدیم. این جمله امام تفسیر آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم» است. همه رزمنده ها از اینکه توانسته بودیم قلب امام و مردم را شاد کنیم بسیار خرسند و خوشحال بودند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده