مادر شهید «علی اسدی» درباره خاطرات خود می گوید: من که پشت سر او می‌رفتم دید و گفت مادر جان اگر بیایی بر می‌گردم گفتم نه پسرم برو فقط می‌خواهم از پشت ببینمت.

 

وداع آخر با علی

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید «علی اسدی»  بیستم مرداد ۱۳۴۷، در روستای قلعه از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش فاضل و مادرش معصومه نام داشت. به عنوان سرباز ارتش خدمت می کرد. بیست و چهارم فروردین ۱۳۶۸‏، در محور اسلام آبادغرب – باختران دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مدفن او در مزار بالای شهرستان زادگاهش واقع است.

 

مادر شهید «علی اسدی» درباره فرزند خود می‌گوید:

 

وقتی جنگ شد از همسایگان بودند که به جبهه می رفتند و شهید می‌شدند و او هم به ما خیلی اصرار می‌کرد که به جبهه برود.

وقتی سن او به سربازی رسید از طریق ارتش به جنگ رفت و در آنجا ظرف مدت کمی شناخته شد چون او مکانیک خیلی ماهری بود و 26 ماشین جنگی عراقی را که غنیمت بود تعمیر کرد و در خدمت نیروهای خودی قرار داد.

وقتی به مرخصی می‌آمد در همان مدت کم سعی می‌کرد در خدمت همه باشد و تا جایی که می‌تواند به همه کمک کند حتی با همان حقوق کم و حقوق شاگردی برای خواهرانش هدیه می‌خرید و به کسانی که نیازمند بود کمک می‌کرد. در آن زمان در محل ما یک زن مطلقه بود که یک پسر به نام مهدی داشت، او خیلی به مهدی محبت می‌کرد و او را برای گردش بیرون می‌برد و مواد غذایی و وسایل اولیه برای آنها تهیه و او را خواهر خطاب می‌کرد.  

آخرین باری که به مرخصی آمده بود خیلی عجیب بود اجازه نمی‌داد من بدرقه‌اش کنم موقع رفتن به پدرس و من سفارشات کرد در مورد من که مواظبم باشد و اجازه بده هر جایی که دوست دارم بردم و من ساک او را بردم دَم در و گفت مادر برای بدرقه ام نیا من خودم میرم ساک را گرفت و خداحافظی کرد رفت.

وقتی سر کوچه رسید دیدم برگشت و من که پشت سر او می‌رفتم دید و گفت مادر جان اگر بیایی برمی‌گردم گفتم نه پسرم برو فقط می‌خواهم از پشت ببینمت و دوباره خداحافظی کرد و رفت من هم پنهانی در پی او می‌رفتم و در سرپیچ اصلی دوباره گفتم نه پسرم برو و رفت ولی من همچنان همانجا ایستادم و دور شدن او را با چشمانی اشکبار نظاره کردم.

 

خبرنگار: صغرا بنابی فرد

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده