شهید «عسکری رضاکاظمی» در نامه‌ای به‌ خانواده‌اش می‌نویسد: «مادرجان! به خدا قسم که واقعاً در اینجا کسانی وجود دارند که از چهره نورانی آن‌ها، انسان درس می‌آموزد. دعای اینجا با شهر فرق می‌کند. نماز خواندن فرق می‌کند.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید عسکری رضاکاظمی» شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش فرج و مادرش هدهد نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با سمت امدادگر در اروندرود به شهادت رسید. پیکر وی مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش زمان نیز به شهادت رسیده است.

نماز و دعای اینجا با همه‌جا فرق می‌کند

گزیده‌ای از نامه شهید به خانواده:

صفای نماز و دعا در اینجا با شهر متفاوت است

مادر جان! خیلی خوشحال شدم که با رضایت شما توانستم به جایی بروم که در آنجا صدای دیگر وجود دارد. به خدا قسم که واقعاً در اینجا کسانی وجود دارند که از چهره نورانی آن‌ها، انسان درس می‌آموزد. دعای اینجا با شهر فرق می‌کند. نماز خواندن فرق می‌کند.

وقتی تهران آمدم، رفتم نماز جمعه و روز شنبه هم که جای شما خالی بود، به دیدن رئیس جمهور عزیزمان، شهید زنده سید علی خامنه‌ای، که امید این کشور هستند، رفتیم. مادر جان! اینجا برایت یک مهر شش گوشه درست کردم، به یاد ضریح شش گوشه امام حسین(ع) که ان‌شاءالله خدا ما را هرچه سریعتر به زیارتش برساند. می‌خواستم آن مُهر را برایت بفرستم، ولی کسی را گیر نیاوردم که به تو برساند. مادر جان! امیدوارم مرا ببخشی، چون چند روز مانده بود به جبهه بیایم به شما نگفتم. مادر! خیلی خیلی معذرت می‌خواهم.

برادر جان! امیدوارم که مرا ببخشی، چون روزی که اعزام بود شما را ناراحت کردم، ولی باور کنید که واقعاً نیرو احتیاج بود و لازم بود که من بروم. برادر جان! انسان یک روز به دنیا می‌آید و یک روز هم از این دنیا می‌رود، پس چه بهتر که در این راه برود. برادرجان! از شما این خواهش را دارم که بعد از شهادتم به برادر عباس بگویید که وقتی چهلم من تمام شد، عروسی را برقرار کند و حرف ملت را قبول نکند که بگویند برادرش شهید شده و یک سال نگذشته.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده