شهید ناصر ابرو فراخ در سال ۱۳۳۶ در شهر رشت چشم به جهان گشود و سرانجام در سال ۱۳۶۵ در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

گذری کوتاه بر زندگینامه و وصیت نامه شهید «نادر ابروفراخ»

به گزارش نوید شاهد گیلان؛ شهید «نادر فراخ» بیست و سوم آذرماه ۱۳۳۶، در شهرستان رشت چشم به جهان گشود. پدرش ناصر، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. شغلش آزاد بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی‌ماه ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به گردن و کمر، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای تازه آباد زادگاهش واقع است. او را فرهاد نیز می‌نامیدند.

در ادامه قسمتی از وصیت نامه این شهید والا مقام را میخوانیم:

خورشید لحظه به لحظه از پس کوه‌های سر به افلاک کشیده شده بالا و بالاتر می‌آید و دنیا بر تاریکی نشسته را از سیاهی‌ها و تباهی‌ها نجات می‌بخشد بالا آمدن خورشید زمینه می‌خواهد و زمینه اش از بین رفتن شب است به جانبازان احتیاج دارد که این جان نثاران لاله‌هایی هستند که این زمینه را با ستیز کردن با سیاهی پدید می‌آورند و در حین ستیز به معبود خود می‌پیوندند.

همسرم امیدوارم که در طول این چند سال زندگی که برای شما سخت گذشت و از من بدی دیدی مرا ببخشی و برایم دعا آمورزش [امرزش]کنی همسرم خداوند از تو راضی باشد، چون من از تو راضی هستم همسرم زندگی یک کلاس در درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد و اگر من داوطلب به جبهه برای حق و اسلام و خاک پاک میهن عازم شدم شاید موقع امتحانم فرا رسیده باشد.

به هر حال از اینکه ترا و فرزندانم را تنها گذاشتم امیدوارم مرا ببخشی، چون ما ایمان داریم که نگهدار ما خداوند است و، چون خدا را قادر مطلق می‌دانیم پس نگران نباش امیدوارم بعد از من بچه هایم را خیلی خوب تربیت کنی و از تو خواهش می‌کنم برایم گریه نکنی بلکه خوشحال باشی، زیرا تو همسر یک شهید یا داوطلب یک لبیک گوی حسین زمانه هستی ما ایرانی‌ها مثل مردم بیوفای کوفه نیستیم که در کوفه حضرت مسلم (ع) و در صحرا‌ی کربلا امام حسین (ع) را تنها گذاشتند.

اکنون وقت انجام وعده‌ای که من برای خود داده ام فرا رسیده است با پیام حسین زمان خمینی کبیر دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و برای احیای اسلام عزیز و انجام وعده خود داوطلبانه به جبهه رفتم در ضمن از تو می‌خواهم که زینب وار زندگی کنی فرزندانم با خوشحالی و با سر بلندی زندگی کنید، چون پدر تان در راه حق و اسلام و برای خاک پاک ایران عزیز کشته شد پسرانم محمد و اسماعیل با گام‌های استوار تان در پناه خدا و به رهبری امام عزیز نگهبان دین ما و کشور عزیز ما باشید.

دخترانم منا و مینا با حجاب خود و پاکی خود نجابت خود مشت محکمی بر دهان کفاران جهان و منافقین بزنید و هیچ وقت رهبر خود این پیر جماران خمینی بت شکن را تنها نگذارید فرزندانم با فریاد رسا که تا به عرش خداوند بزرگ برسد فریاد بزنید که ما تا آخرین قطره خون از رهبر خود حمایت و از خاک پاک خود ایران عزیز دفاع می‌کنیم سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان می‌بندم که در تمام عاشورا‌ها و در تمام کربلا‌ها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامیکه همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا در آید! مادرم من را ببخش و شیرت را حلالم کن برادرم و خواهرام در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود راتسلیم او سازید.

نادر ابرو فراخ سوم دی 1365 به رهبر عزیزم به همسرم به مادرم به فرزندانم و به برادر و خواهرم برایم دعا کنید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده