شهید اباصلت باقری پس از اتمام جنگ، در لبنان به آرزوی خود رسید
به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید اباصلت باقری دوم اسفند 1338 در خانواده ای در روستای حصار در استان زنجان به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود و در فضای مذهبی پرورش یافت . در سال ۱۳۵۱ تحصیل در مقطع ابتدایی را در روستایش آغاز کرد و در دوره ابتدایی را با یک سال ترک تحصیل در روستا گذراند .
پس از آن به زنجان رفت و روزها در مغازه برادرش کار می کرد و بعد از ظهر ها در مدرسه راهنمایی شبانه به تحصیل می پرداخت . در دوره راهنمایی نیز به عللی چند بار ترک تحصیل کرد .خانواده او نیز پس از مدتی به زنجان مهاجرت کردند و در محله دمیریه ساکن شدند .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آغاز جنگ عراق علیه ایران به بسیج پیوست و فعالانه در جبهه های جنگ شرکت داشت . در اولین اعزام به مدت چهل روز در عملیات بیت المقدس –آزادی سازی خرمشهر – در جبهه حضور یافت .
او با گذراندن آموزش تخصصی در رشته تخریب به آموزش نیروهای بسیجی پرداخت. دوره تکمیلی مربیگری عالی را در پادگان امام علی (ع)در تهران طی کرد ، از این رو در تخریب و خنثی سازی میدانهای مین فعالیت می کرد. در سال ۱۳۶۱ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد .
در مدت حضورش در جبهه ؛ دو بار مجروح شد . در تمام عملیات به عنوان نیروی اطلاعات و عملیات شرکت داشت.
نقل است که یک بار او و همرزمانش در منطقه زیدیه وارد خاک عراق شده بودند به هنگام بازگشت ، شناسایی شده و مورد محاصره نیروهای عراقی قرار گرفتند. در جریان درگیری بازوی او بر اثر اصابت گلوله مجروح شد ولی او با پنهان شدن در یک گودال از دست نیروهای عراقی جان سالم به در برد و پس از حمله نیروهای خودی و تصرف منطقه به پشت خط مقدم باز گشت .
یک روز هم در خاک عراق از ناحیه کمر در اثر اصابت ترکش مجروح شد ، در نتیجه این مجروحیتها به کسب ۲۵ درصد جانبازی مفتخرگردید .
حضور در جبهه او را از ادامه تحصیل باز نداشت . تا سال سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد . در همین سال ها با راهنمایی خواهرش با خانم عادله میرزایی در تهران ازدواج کرد .
قبل از ازدواج سختی های زندگی خود را به همسر آینده اش گوشزد کرد و یاد آور شد که ممکن است به علت مشغله زیاد در جبهه ها ، ماه ها به مرخصی نیاید یا به اقتضای کارش که خدمت در واحد تخریب بود، هر لحظه به خطر قطع عضو و حتی شهادت مواجه شود.
مراسم عقد او با خانم میرزایی باحضور چند نفر از خویشان و خانواده و با مهریه چهل هزار تومان برگزار گردید . آنها پس از ازدواج ، زندگی مشترک خود را در اتاقی جداگانه در منزل پدر اباصلت شروع کردند . حاصل ازدواج آنها دو فرند پسر به نام های محمد و علی و یک دختر به نام زینب بود که از دنیا رفت .
شهادت، بزرگ ترین آرزوی قلبی او بود . آرزو داشت در صورتی که در جنگ به شهادت نرسید، پس از جنگ به حوزه علمیه برود و به کسوت روحانیت در آید .
این خواسته او در فرازی از وصیت نامه اش نیز هویدا است: تا آنجا که می توانید به دنبال علم بروید ، علمی که شما را به مرتبه بلند انسانیت برساند و شما را به خودتان بشناساند وقتی چنین علمی پیدا کردید ، خدا را هم به نحوه شایسته ستایش خواهید کرد .
در عملیات مرصاد به عنوان معاون فرمانده گردان علی بن ابی طالب (ع) حضور داشت و پس از شهادت روح الله شکوری – فرمانده گردان – فرماندهی گردان را بر عهده گرفت .ا
و دو ماه پس از ارتحال امام خمینی به شهادت رسید . او پیش از اعزام به لبنان در مراسم چهلمین روز درگذشت حضرت امام شرکت کرده و در آنجا خواب دید که در مکانی به همراه امام است .
پس از پذیرش قطعناه ۵۹۸ سازمان ملل متحد و اعلام آتش بس بین ایران و عراق با آنکه ۸ سال در خدمت جنگ بود ۷ ماه پس از پذیرش قطعنامه به لبنان اعزام شد و قبل از اعزام به نزد مادرش رفت و بدون ذکر محل ماموریت، عاجزانه از او خواست که برای شهادتش دعا کند . او در سوم مرداد 1368 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
پیکر او در زنجان با حضور مردم و همرزمان ایرانی و لبنانی اش تشییع و در گلزار شهدای زنجان به خاک سپرده شد .