جانباز شیمیایی "خیراله صمدی" تا آخرین نفس دفاع را ادامه داد
به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید مدافع حرم "خیراله صمدی" از بازنشستگان تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج) استان زنجان است. شهید خیراله صمدی از رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس است که بعد از حضور مستمر در جبهههای دفاع مقدس به درجه جانبازی نایل شد، او حتی بعد از بازنشستگی برای دفاع از حریم آلالله و حرم حضرت زینب (س) لحظهای درنگ نکرد و عاشقانه به سوی شهادت شتافت.
شهید صمدی بر اثر انفجار مین در محور بوکمال مجروح شد و در حین انتقال به پشت جبهه به فیض شهادت رسید. شهید خیرالله صمدی سومین شهید مدافع حرم است که در آبان سال ۱۳۹۶، از استان زنجان در راه دفاع از حرم به شهادت رسیده است.
روح اله صمدی برادر شهید خیراله صمدی از زندگینامه او چنین می گوید:
خانواده ما از سمت مادربزرگمان روحاني بود و مادربزرگم آن زمان قاري قرآن بود و به همين خاطر پدر و عموهايم همه قرآنخوان بودند.
در شهرستان تكاب در آذربايجانغربي زندگي ميكرديم. خانوادهاي مذهبي داشتيم كه در منطقه به تدين، رعايت حلال و حرام و علاقهمند به روحانيت معروف بودند.
خانهمان محل رفت و آمد روحانيون بود و در مناسبتهاي مختلف در خانه مراسم ميگرفتيم و روحانيون را دعوت ميكرديم.
ما هشت خواهر و برادر هستيم و شهيد پنجمين فرزند است. پدرمان در 12 فروردين 1359 به رحمت خدا رفت. پدرم عاشق حضرت امام بود. با اين كه مدت كمي از انقلاب گذشته بود با اخلاص نسبت به انقلاب كار كرد.
اين بينش پدر در خانواده و روي ما هم تأثير گذاشته و باعث شده بود ما هم از كودكي امام را بشناسيم و مقلد ايشان شويم.
پدرم به علت حشر و نشر با روحانيون و كساني كه زمان شاه زنداني يا تبعيد بودند آگاهي خوبي نسبت به مسائل روز داشت.
زمان تبعيد امام در تهران بود و اتفاقات شهر ورامين را برايمان تعريف ميكرد كه چه اتفاقاتي افتاد و رژيم دست به كشتار مردم زد. نسبت به جريانات سياسي و اجتماعي آشنا بود.
شهيد 13 ساله بود كه پدرمان فوت كرد. از همان طفوليت خيلي به بسيج و بسيجي بودن علاقه داشت و بعد از وفات ايشان چون چند تن از بستگانمان در سپاه بودند به سپاه و بسيج ميرفت.
او در آخر در سال 60 يا 61 به صورت رسمي وارد سپاه شد.
خیراله از همان سالهاي 62، 63 به جبهه رفت و در جبهه حضور داشت تا جنگ تمام شد. بعد از جنگ چند سال براي برقراري كامل امنيت در مرزها و در مناطق مرزي حضور داشت.
بعدها كه بازنشسته شد همواره از همرزمان شهيدش ياد ميكرد. خيلي به شهيد احمد كاظمي و باكريها علاقه داشت. در جبهه شيفته رفتار و منش اين عزيزان شده بود و سعي ميكرد از اين فرماندهان بزرگ الگوگيري كند.
در اواخر شهادتش آرام و قرار نداشت و ميگفت مقاومت پيروز خواهد شد ولي الان كه نياز است بايد از حرم اهل بيت دفاع كنيم. براي رفتن هم خيلي به زحمت افتاد.
شهيد صمدي متولد 1347 بود و مشكلات جانبازي و شيميايي شدن را از زمان جنگ به همراه داشت و به همين خاطر خيلي موافق رفتنش به سوريه نبودند.
در آخر موفق به اعزام شد و دورههاي سختي براي رفتن به سوريه ديد. حدود سه سال به صورت مستمر به سوريه ميرفت و ميآمد. آنجا هم منشأ اثرات خوبي بود. تا آخرين روزها كه عمليات براي فتح بوكمال انجام شده بود خداوند خواست تا برادرم را به دوستان شهيدش برساند.
انتهای پیام/