مادر شهید: داود فکر همه را می کرد
به گزارش نوید شاهد زنجان، شهدا همیشه درسهای زیادی برای ما دارند. کم نیستند شهدایی همچون داود که به فکر همه بودند و تنها خود را نمیدیدند بلکه از خودشان میگذشتند تا بگویند در این دنیا هیچکدام از ما تنها زندگی نمیکنیم و باید به هم دیگر نیز حرمت و احترام قائل باشیم. شهید داود بیات کسی است که مادرش از او راضی است و به خاطر شهادتش حتی ذرهای شک و تردید ندارد.
شهید داود بیات دهم فروردین ۱۳۴۷، در روستای سها از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش عباس، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نیز کشاورز بود. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مرداد ۱۳۶۷، در شلمچه بر اثر گرمازدگی به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: یک شهید در دامان پر مهر پدر و مادرش پرورش پیدا میکند. حال و هوای خانه شما چگونه بود؟
مادر شهید داود بیات : وضع زندگي مان بد نبود. اغلب مهمان زيادي داشتيم هميشه در خانه به روي مهمان باز بود . مشهدي عباس پدر شهید را میگویم بسیار سخاوتمند بود . كمال یکی از هم ولايتي هاي مشهدي عباس مي گفت كه نمي دانم مشهدي عباس خرج اين همه مهمان را از كجا تامين ميكند و كم نمیآورد. او میگفت نه بركت در خانه مشهدي عباس به وضوح دیده میشود.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: شغل مشهدي عباس چه بود ؟
مادر شهید داود بیات : او كشاورز بود .
خبرنگار نوید شاهد زنجان: چند فرزند داريد ؟
مادر شهید داود بیات : الان شش فرزند دارم . دو پسر و چهار دختر دارم. و يكي از پسرانم شهید شده است.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: داود چندمين فرزند شما هست ؟
مادر شهید داود بیات : پنجمين فرزندم هست .
خبرنگار نوید شاهد زنجان: از دوران کودکی شهید چه خاطرهای دارید؟
مادر شهید داود بیات : وقتی به دنیا آمد خیلی مهربان بود . شخصیت جذابی داشت مثلا اگر کسی کاری داشت حتی اگه کارهای خودمان زیاد بود می گفت پدرجان بروم کار آنها را هم انجام بدهم. پدرش می گفت؛ پسرم کار خودمون بمونه؟ منم پیر شدم نمی تونم کار کنم. بعد او میگفت؛ عیبی نداره ثواب داره . او خيلي زرنگ و فرز بود . به مردم كمك مي كرد. مي گفت ثواب داره اما کارهای خودمان هم زمین نمیماند.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: در زمان مدرسه وضعیت داود چگونه بود ؟
مادر شهید داود بیات : خوب درس مي خواند . معلم هاش راضي بودند. خدمت سربازي كه رفت آنجا هم درس خواند .البته تا هشتم.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: نظرش در مورد امام چي بود؟
مادر شهید داود بیات : خيلي دوستش داشت كه رفت شهيد شد . سرباز که بود یک بار که مرخصی امد، خواهرش کبری نماز می خوند یکی از نمازهایش را خوانده بود که داود گفت؛ خواب دیدم آقا آمده به خوابم با یک چشمم آقا رشید را می دیدم و با چشم دیگرم آقارا. من داشتم حیاط را جارو می کردم حرف آنها را گوش می کردم خواهرش گفت؛ آخه سید اصلا به خواب تو میاد میگه؟ داوود گفت؛ منم سرباز امام زمانم چرا اینجوری میگی رفت! و بعد از اون نيامد و شهيد شد . حتي خواب شهيد شدنش را هم ديده بود .
خبرنگار نوید شاهد زنجان: چطور شد كه بردر بسيج ثبت نام كرد و رفت ؟
مادر شهید داود بیات : سه بار به عنوان بسيجي رفت . هر دفعه سه ماه مي ماند . به همه پيرمردها كمك مي كرد . می گفتند اگه داود نبود ما میمردیم. خودش چیزی نمی خورد وسایل گیرش میفتاد میاورد به بقیه کمک میکرد می گفت شما قوت پیدا کنید ما جوونیم.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: شده بود به دیگر همسایههای کمک خاصی کند؟
مادر شهید داود بیات : بله. مخصوص برای کسانی که فرزند نداشتند. زمانی که برف مي باريد برف آنها را پارو مي كرد . آنها به داوود دعا مي كردند . ریحانه همسایهمان پسر نداشت یک بار داود رفته بود برف بامشان را پارو کند آنا ترسیده بودند بعد داود گفته بود نترس دزد نیستم.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: از نحوه شهادتش چه میدانید؟
مادر شهید داود بیات : مي گفتند كه آب را به رویشان بسته بودند.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: تا به حال او را در خواب ديدهاید ؟
مادر شهید داود بیات : تازه شهيد شده بود که ديدم كنار پنجره است، همه خواب بودند داد زدم داود اومده . گفتم داود جان در بسته بود تو از كجا اومدي ؟ گفت مادر جان در به روي من بسته نميشه . در باز شد من اومدم .
خبرنگار نوید شاهد زنجان: از اینکه اکنون فرزندتان نیست ناراحت نیستید ؟
مادر شهید داود بیات : نه ناراحت نيستم . خدا خودش به من او را هدیه داده بود و حالا هم هدیه من پیش خداست و بهترين راه را انتخاب کرده است.
خبرنگار نوید شاهد زنجان: اگه باز هم به عقب برگرديد اجازه مي دهید به جبهه برود؟
مادر شهید داود بیات : بله