روایت روزهای جنگ و جبهه/ چشمها
به گزارش نوید شاهد زنجان، رسول قربانی یکی از رزمندگان زنجانی یگان دریایی لشکر۳۱ عاشورا از روزهای جنگ و جبهه چنین روایت میکند:
هرچه کردیم، نتوانستیم قایق چپه را برگردانیم. یوسف گفت از قایق اسکاره کمک بگیریم. سه روزی از عملیات بدر گذشته بود. با رضا حسینی و اسلام محمدی و یوسف ضیا سه طرف قایق را با طناب محکم بستیم و قایق را خلاف جهت پرگاز راندیم.
از قایقهای گردان ولیعصر بود که شب عملیات چپ کرد و هشتاد نفر را توی آب انداخت. پنجاه نفر را نجات داده بودند و بقیه زیر تنۀ سنگین و سرد قایق شهید شدند.
قایق که برگشت، آب مثل موجی بزرگ رویمان بلند شد. تا اجساد را بیرون کشیدیم، همه خشکمان زد. سگماهیها پوست دست و پا و صورت بچهها را کنده بودند و حدقهها را از چشمها خالی کرده بودند. حالا هم همینطور اطراف قایق از آب بیرون میپریدند و دهانشان را برای طعمه باز میکردند.
اگر کمی دیرتر سراغ شهدا میآمدیم، چیزی از آنها باقی نمیگذاشتند. برشان گرداندیم خشکی و با سلام و صلوات روی تنهای مطهر در آب، گلاب پاشیدیم.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان