شهید خیراله رمضانی در وصیتنامه خود می‌گوید: زندگى ذلت بار را هيچ وقت قبول نخواهم كرد. مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجيح مى دهم. همانطور كه قلبم آگاه است به آرزوى خودم خواهم رسيد.

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید خیراله رمضانی دوازدهم تیر ۱۳۴۰‏، در روستای کره شال از توابع شهرستان خدابنده به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. به عنوان سرباز ارتش درجبهه حضور یافت. چهارم خرداد ۱۳۶۱‏، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

وصيت‌نامه

(بسم رب الشهداء والصديقين)

((من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى عشقنى و من عشقنى عشقته و قتلته و من قتلته فعلى ديته و من على ديته انا ديته))

((هر كس مرا طلب كند، خواهد يافت و هر كس كه مرا بيابد، خواهد شناخت و هر كس كه مرا بشناسد، عاشقم خواهد شد و هر كس كه عاشقش گردد او را خواهم كشت و هر كس را كه بكشم، ديه او بر گردن من خواهد بود و هر كس كه ديه اش بر گردن من باشد، ديه اش را خواهم پرداخت)) (حديث قدسى)

((وصيت نامه سرباز وظيفه خيرالله رمضانى))

پس از ستايش خداوند سبحان و درود بر رسول اكرم و ائمه اطهار بالاخص حضرت مهدى (عج) و نايب برحقش امام خمينى، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران و ملت شهيدپرور ايران و با سلام بر پدر و مادرم و خواهر و برادرانم و تمامى دوستان و آشنايان. من خيرالله رمضانى، فرزند نصرت الله بر اساس رسالت و مسئوليتى كه حس نموده بودم در راه الله و براى سربازى و حراست از انقلاب كبير اسلامى كه خونبهاى 16 هزار كشته و مجروح است در جنوب كشور آمدم و به جنگ عليه، ضد خدا پرداختم.

من گام نهادن در اين مسير خدايى را يك فريضه مى دانم و در اين راه اگر دشمن را شكست دهيم، پيروزيم و اگر به ظاهر شكست بخوريم و كشته شويم، پيروزيم. به هر حال اين مايه شكر پروردگار و افتخار براى من و شماست كه در اين راه به درجه رفيع شهادت مى رسيم به جايى مى روم كه ملكوتش نامند. آنجا كه بهشتش نامند.

زندگى ذلت بار را هيچ وقت قبول نخواهم كرد. مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجيح مى دهم. همانطور كه قلبم آگاه است به آرزوى خودم خواهم رسيد.

هيهات كه 20 سال از عمرم گذشت و هنور اندر خم يك كوچه ام. زيرا كه از نعمتهايى كه پروردگار به من داده، سپاسگزارى نكرده ام و شرمنده ام. بيشتر از همه از نعمت بزرگ خداوند ناسپاسى كردم كه امام و رهبر و مرجع تقليد ما، روح خدا، خمينى بت شكن باشد، توفيق نيافتم. آنطور كه بايد در گفتارش تفكر كنم و توفيق نيافتم كه بيشتر بشناسمش. افسوس و صد افسوس كه با او هم عصر بودم ولى از ولايتش بهره‌مند نيستم و به فرامينش نيانديشيدم.

پدر عزيزم! درود خدا بر تو باد كه با امضاء نمودن رضايت نامه براى من در حقيقت شهادتنامه مرا امضاء كردى.

مادرم! كوه باش و چون كوه استقامت كن. لحظه اى از نام و ياد خدا غافل مباش. در راه دين بكوش كه هر چه بكوشى باز كم است. قامتت را بلند گير و نداى الله اكبر و خمينى رهبر سرده و فرياد شهيدان راه خدا را به مردم برسان كه همانا فرياد پيروى كردن از خدا و قرآن و خمينى است.

پدر، مادر، خواهر و برادرانم! امكان دارد، اتفاقى واقع شود كه جنازه من به دست شما نرسد. آن گاه به ياد شهداى كربلا بيافتيد و ناراحتى به خود راه ندهيد و هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهداى (بهشت زهرا) ديگران برويد و به مزار اين همه شهيد بنگريد آن وقت درد خود را فراموش خواهيد كرد.

در پايان از همگى مى خواهم كه در هر حال پيرو ولايت فقيه باشيد و هميشه روحانيت را سرمشق خود قرار دهيد و با كفار و منافقين و با آمريكا و شوروى و ديگر قدرتهاى شيطانى با تمام قوا بجنگيد و انتقام خون شهيدان را از آنها بگيريد و در نمازهايتان امام را دعا كنيد.

همچنين از همه مى خواهم كه مرا حلال كنيد و از دوستان و آشنايان و همه كس بخواهيد كه مرا حلال كنند.

سلامتى تمامى شما را و طول عمر پر بركت برايتان آرزو مى كنم.

والســـــلام

سرباز وظيفه خيرالله رمضانى 24/12/1360

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده