شهید ناصر خلیلی : شهادت را نصيبم كن كه جبرانى باشد، براى كوتاهىهایم
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید ناصر خلیلی دوم آبان ۱۳۴۱، در روستای پاپایی از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش خیرالله، بنا بود و مادرش شکوفه نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته نقشه برداری بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. شانزدهم فروردین ۱۳۶۵، با سمت جهادگر در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به پیشانی، شهید شد. پیکرش را در مزار پایین شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
وصيتنامه
«بسم رب الشهدا و الصدقين»
«و لاتحسبن الذين قتلوا فى سبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يررقون»(آل عمران آيه 169)
(البته نپنداريد آنان را كه كشته مىشوند در راه خدا، مردگانند بلكه زندگانند و نزد پروردگارشان روزى مىخورند)
يستبشرون بنعمة منالله و فضل و ان الله لا يضيع اجر المومنين» (آل عمران آيه 171)
(شادمانى مىكنند به نعمتى و فضلى كه از خدا رسيده است و بدرستي كه خدا ضايع نمىكند مزد گروندگان را)
اگر باشد قرار آخر بميرم
نمىخواهم كه در بستر بميرم
خدايا كن شهادت را نصيبم
كه همچون اكبر وقاسم بميرم
همى خون را بريزيم بهردينم
چومرغان شكسته پر بميرم
مى خواهم براى حفظ قرآن
براى يارى رهبر بميرم
پروردگارا! همانطورى كه آفرينش ما بيهوده نيست و براى خوردن و خوابيدن و دل دادن به حيله و فريب اين دنيا آفريده نشدهايم بلكه اين آفرينش براى عبادت معبودى چون تو است پس خدايا! از تو مىخواهم كه مرا موردلطف و كرم خودت قرار داده و در راه عبادت و بندگى خودت مرا يارى دهى و از شر هوى و هوسهاى نفسانى برحذرم دارى تا لغزشى برايم پيش نيايد و در راه عبادت تو كوتاهى نكنم.
پروردگارا! ازتو مىخواهم چنان ايمانى به من عطا كنى كه اطاعت من از ترس آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت بناشد بلكه اين عبادت و بندگى من براى بزرگى و عظمت بىپايان توباشد.
خدايا! تو را شكر مىگويم كه مرا توفيق عطا فرمودى تا در جبهه حضور يابم و در راه مقدس اسلام عزيز به سهم خود گامى كوچك بردارم و از كرم بىپايانت مىخواهم تا شهادت را نصيبم كنى كه جبرانى باشد، براى كوتاهىها و گناهانى كه داشتم هر چند كه گناهانم بسيار و عملم اندك است، ولى پروردگارا! لطف و احسان وجود و بخشش تو بسيار است.
پروردگارا! از تو مىخواهم كه امام عزيز را براى رهبرى و هدايت امت اسلامى عمر طولانى عطا فرمايى و در سايه لطف كرمت محفوظ نگهدارى.
پدر ومادر عزيزم! خدا را شكر مىكنم كه در اين دامن شما بزرگ شدم و دين اسلام را به من آموختيد و وسيلهاى شديد كه من در راه اسلام و قرآن و نزديگى به خدا قدم بردارم.
پس از شما سپاسگزام و هميشه برايتان دعا مىكنم و از شما مىخواهم صبر و تقوى را همانطور كه هميشه پيشه شما بوده است حفظ كنيد و در راه اسلام از هيچ عملى كوتاهى نكنيد كه وجود همه براى عبادت و بندگى خداست.
اگر در طول زندگى باعث ناراحتى شما شدم. بدينوسيله از شما حلاليت مىخواهم و همچنين مىخواهم كه از همه دوستان و آشنايان حلاليت بخواهيد.
برداران مهربانم! از شما نيز مىخواهم كه هميشه در نماز و روزه ثابت قدم باشيد و قرآن را بيشتر بخوانيد و در آن انديشه كنيد كه معجزه خداوندى است و هيچگاه فريب دنيا را نخوريد و بدان دل نبنديد خواهر عزيزم! خيلى به شما اذيت مىكردم. گرچه از همه كس بيشتر دوستت داشتم از تو مىخواهم كه مرا به خاطر آن هم اذيت و آزردن خاطرت ببخشى و حلالم كنى و از تو مىخواهم كه به دينت بيشتر توجه كنى و در زندگانى ائمه و بزرگان دين مطالعه كنى و هميشه نمازت را پا بر جا نگهدارى. انشاءالله كه خدا به همهتان توفيق عنايت كند.
خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
مورخه 9/1/65 خليلى
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان