توصیف مرگ و زندگی از زبان شهید غلامرضا هادیلو
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید غلامرضا هادیلو دوازدهم آذر ١٣۴٠ ، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش محمدرضا و مادرش اقدس نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. در و پنجره ساز بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوازدهم فروردین ۱۳۶۳، در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در شهرستان خرمدره واقع است.
وصيت نامه غلامرضا هاديلو
بسم الله الرحمن الرحيم
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
(قرآن كريم سوره جمعه)
پس ازسلام بساحت مقدس حضرت ولي عصر(عج) اروحنا الفدا و درود بر رهبر كبير مان و نائب بر حق مهدي حسين گونه دوران، ادامه دهنده راه پيامبران و ائمه هدي(ع) خميني كبير و درود بر روان پاك شهداي صدر اسلام تا شهداي انقلاب مقدسمان و از شهيدان ما تا آخرين شهيد تاريخ آناني كه با نثار بهترين سرمايه خويش در راه معشوق درس چگونه مردن و ايثاروفداكاري را به ما آموختند و اسلام را با خون خويش آبياري كرده و تحويل ما دادند.
ما نيز بايد اين امانت بزرگ را با نثار جان خويش حفظ نموده و به آيندگان بسپاريم. سلام بر خانواده هاي شهدا آنانكه در راه خدا فرزند خويش را فدا نمودند وسلام بر همه آنان كه درهر سنگري در راه حفظ خون شهدا كوشش مي كنند.
چون بقول قرآن مرگ چيزي است كه همه بايد طعم آنرا به چشند و همه انسانها بايد بميرند.
بنده خواستم چند كلمه اي به عنوان وصيت بنويسم:
پيامي و سخني با خانواده:
پدر جان از شما مي خواهم كه مرا ببخشي زيرا من فرزند شايسته اي براي شما نبودم و از اينكه بعضي مواقع از دستورات شما سرباز زدم و يا حقي از شما را ضايع كردم معذرت مي خواهم اميدوارم كه حلالم كنيد و از من راضي باشي.
مادر جان تو مرا با هزاران اميد و آرزو بزرگ كردي و دلخوشيت اين بود كه من فرزند خوبي برايت باشم وليكن من فرزند خوبي براي شما نبودم. مادر از اينكه شما را گاه و بي گاه ناراحت كردم مرا ببخش و حلالم كن زيرا اگر شما از من راضي نباشي خدا هم از من راضي نخواهد بود.
سخني كه با شما خانواده ام دارم اول اين است كه از كليه اشتباهاتم و خطاهايم بگذاريد و حلالم كنيد از اينكه زحماتي زيادي برايم كشيديد.
بعد بدانيد كه مرگ همه جا بدنبال انسان است نگوئيد كه من به جبهه رفتم كشته شدم اگر مي ماند سالم بود نه خير طبق گفته قرآن وقتي اجل انسان برسد نه يك لحظه زودتر و نه يك لحظه ديرتر پس انسان هر كجا كه باشد و هركه كه باشد مي ميرد چه بهتر كه در راه دين و ميهن كشته شود.
در مرگم ناراحت نباشيد و لباس سياه نپوشيد زيرا مرگ نيستي نيست بلكه پلي است كه انسان بوسيله آن از دار فاني به دار بقا و پيش خدا مي رود؛ راهي كه همه بايد بروند ديگر ناراحتي ندارد اصلا ماندن امثال من در دنيا جز اين كه گناه كند و كارنامه اعمالش را سياه تر بكند كه نيست پس چه بهتر كه زود تر بميرد – فقط بعد از مردن من برايم دعا كنيد شايد با دعاي شما خدا از گناهانم بگذرد و از من راضي باشد و از عذاب دردناك الهي بر كنار باشم.
بدانيد كه راه حق همان راهي است كه رهبري آن هم اكنون به عهده پير جماران مي باشد پس سعي كنيد دست از او بر نداريد و به هر نحو ممكن به او كمك كنيد زيرا اگر او را كمك كنيد حسين بن علي را كمك كرده ايد و همچنين جبهه را فراموش نكنيد و هر كمكي كه مي توانيد به جبهه بكنيد و مراسم مذهبي بخصوصا نماز جماعت را فراموش نكنيد.
برادرانم- سخنم به شما اين است كه سعي كنيد مثل امثال من نباشيد كه زندگيشان به جز مصرف ثمري ندارند آنهايي كه مردنشان بهتر از ماندنشان مي باشد زيرا لااقل از مصرف كم مي شود.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان