شهید علی مرادی و آرزوی زیارت بانوی بی نشان
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید علی مرادی دوم آبان 1342 ، در روستای سنبلآباد از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش نوروزعلی، کشاورز بود و مادرش حکیمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال 1362 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم بهمن 1365 ، با سمت آرپیجیزن در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
وصیت نامه شهید شهید علی مرادی
بنام ا... پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام گرم به یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود (ع) ودرود بی پایان بر پیر جماران قلب طپنده امت ستاره درخشان بت شکن زمان ابراهیم زمان موسی زمان فرزند زهرا خمینی روح ا... درود بی کران بر شهیدان گلگون کفن که حسین وار به درجه رفیع شهادت نائل میشوند.
سلام گرم بر شیران روز و زاهدان شب، و خیبرشکنان، و رزمندگان کفر ستیز اسلام سلام گرم بر خانواده های محترم شهدا مفقودین، معلولین، اسراء و سلام گرم بر امت حزب اله و همیشه در صحنه و سلام گرم بر خانواده محترم خودم:
بنده حقیر علی مرادی خود را لایق آن نمیدانم که از سربازان امام زمان (عج) باشم که بتوانم در جبهه های نور علیه ظلمت شرکت کنم من خود را خیلی کوچکتر و ذلیل تر از آن میدانم که با این همه معصیت از سربازان رهبر انقلاب خمینی بت شکن باشم، ولی خداوند قادر و منان به این گناهکار لطف کرده است. از شما میخواهم با انجام اعمال خیر و نیکوکارانه زمینه را برای ظهور حضرت مهدی (عج) مهیا سازید.
تا اینکه مهدی (عج) قبر مادرش زهرا را برای رزمندگان پیدا کند. و شما امت حزب اله به زیارت بانوی پهلو شکسته بروید. و پیام من به خانواده های شهدا این است که وقتی بر سر مزار عزیزانشان میروند هرگز گریه نکنند. و مثل زینب صبور باشند. و ندای شهیدان را به گوش یزیدیان زمان برسانند و به دنیا بفهمانند که هرگز هرگز از دست دادن عزیزانشان خسته و ناراحت نیستند.
با این عملشان ضربه محکمی بر دهان یاوه گویان وارد آورند. و پیام انقلاب را به دنیا صادر کنند. و این شما امت حزب اله و همیشه در صحنه و شهید پرور هستید که میتوانید درباره این انقلاب اظهار نظر کنید. نه یک فئودال نه یک ضدانقلاب نه یک از خدا بیخبر دیگر.
من از خداوند قادر منان میخواهم که مرگ مرا شهادت من قرار دهد تا در 16 سالگی این توفیق بتوانم در صحنه های توحید به جبران کمبودهای معنوی بپردازم و از گناهانم بکاهم چون سنگینی گناه برایم بسیار مشکل بود و مرا رنج میداد و در نتیجه برای اینکه به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزم لبیک گفته باشم رهسپار جبهههای نور علیه ظلمت شدم.
از خانه و کاشانه خود گذشتم تا مثل سایر رزمندگان و شهدا به دنیا بفهمانم که وابسته به مادیات دنیوی نباشم و از آسایش و خواب خود گذشته با به مردم گیتی بفهمانم که گول لذات ظاهری و آسایش راحت ظاهری را نخورند . زیرا این دنیا به منزله مسافر خانه ای است که باید یک روزی چه دیگر از آنجا رفت.
به خدا قسم که من شرم داشتم که در روز قیامت حسین (ع) و یارانش با بدنهای پاره پار و سرور مظلومان حسین (ع) با گلوی بریده در محضر عدل خداوند حاضر شوند ولی من که شیفته علی (ع) میباشم با بدن سالم و با باری از گناهان حاضر باشم من که ادعا دارم که مسلمان هستم و پیرو خط و مشی حسین (ع) میباشم باید در این جهاد مقدس که فرزند زهرا (ع) اعلام کرده است شرکت کنم تا در این خیمه کشتم بشوم. که آرزوی من میباشد و یا در این جهاد پیروز بشوم که باز آرزوی من میباشد. و نکاتی را به عنوان وصیت ذکر میکنم.
از امت حزب اله و خداجوی و شیعه پرور میخواهم که گوش به فرمان نایب مهدی (ع) باشند از دستورات آن حضرت بدون چون و چرا اطاعت کنند و خدای ناکرده مثل مردم کوفه امام را تنها نگذارید. که در روز قیامت تک تک شما مسئول هستید.
به هر طریقی که میدانید جبهه ها را پر کنید. و با فرستادن جوانانتان به جبههها سنگرهای خالی ما را پر کنید. و اسلحه های خونین ما را در آغوش گیرید و با این اسلحه خونین قلب دشمن متجاوز را نشانه بگیرید. و در این باره به وصیتهای شیعیان که میگویند برای فتح کربلا پیش به سوی جبههها روز قیامت با لطف و کرم خداوند و با دیگر شهدا به 72 تن حسین (ع) بپیوندیم و با آنها محشور شویم.
و پیام خودم به خانواده عزیز و زحمتکشم این است که وقتی بر هر مزارم میآیند زیاد گریه نکنند و اگر خواستند گریه کنند به حسین مظلوب گریه کنند که مظلومانه شهید شد. همه باید عظمت و احترام شهید را حفظ کنند حافظ خون شهدا باشند.
در آخر همگی شما را به خدای بزرگ میسپارم.
والسلام
علی مرادی اعزامی در کاروان پنجم
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان