شهید زنجانی که شجاعت در تار و پودش نقش بسته بود
اصغر مهاجری فرزند تقی در خانواده ای پرجمعیت در منطقه دباغها (خیابان توحید)از مادری به نام فاطمه مهاجری بدنیا آمد.
اصغر 7 خواهر و یک برادر داشت اصغر پس از اتمام مقطع ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی مصطفی خمینی واقع در میدان انقلاب شد.
اما فقط تا مقطع اول راهنمایی ادامه تحصیل داد و پس از آن ترک تحصیل کرد و به چاقوسازی مشول شد. پدرش خادم مسجد رسول ا... بود و از نظر مالی خانواده در سطح پایینی قرار داشتند.
اصغر در زمان اوجگیری انقلاب اسلامی نیز فعالیت چشمگیری داشت هرچند سن و سالش کم بود ولی از جثه بزرگی برخوردار بود و در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد.
پس از آن که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید اصغر از طریق سپاه پاسداران به عنوان پاسدار به جبهه غرب کشور اعزام شد.
او حضور در جبهه را تنها راه زندگی خود میدانست به همین دلیل وقتی مادرش با رفتنش به جبهه مخالفت کرد گفت: "مادر جان بلاخره که باید بروم". با این حال احترام به والدینش را هرگز فراموش نمیکرد و هیچگاه راضی به ناراحتی آنها نمیشد.
نترس بود و شجاعت در تار و پودش نقش بسته بود. یک بار در عملیات حضور یافته بود و از ناحیه پشت زخمی شده بود و زمانی که به او مرخصی داده بودند قبول نکرده بود چون نمیخواست مادر خود را نگران و ناراحت کند. حتی زخمش را تا زمانی که بهبود نیافته بود به مادر نشان نداد.
وی آخرین بار در تاریخ او بهمن ماه سال 1363 به جبهه رفت و پس از چند ماهی از حضور در جبهه در اول آذر ماه سال 1364 در منطقه سقز مورد اصابت تیر از ناحیه سر و شکم گردید و به شهادت رسید.
وی توسط منافقین کوردل به شهادت رسیده بود و در قرارگاه شهید بروجردی از بچههای واحد طرح عملیات بود.
پیکر پاکش را پس از تشییع در مزار بالای شهدای زنجان به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: اداره اسناد بنیاد شهید وامور ایثارگران استان زنجان