کاری كنید كه دشمن شاد نشویم
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید فضلاله کتابی در نهم آذر ماه سال 1335 متولد شد و در تاریخ سوم تیرماه سال 1361 به شهادت رسید.
بسم الله الرحمن الرحيم
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
مپنداريد و گمان مكنيد كه آنانكه در راه خدا كشته شدند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگار خويش روزى مى خورند .
خانواده عزيزم براى آخرين بار شايد اين يادداشت را مى نويسم گرچه وقت كمى دارم بيش از چند ساعتى و يا چند دقيقه اى وقت ندارم . من اين وصيت نامه را الان در پادگان ابوذرسرپلذهاب شب ساعت يازده كه چندى بعد به وقت حمله باقى نمانده مى نويسم بايد بگويم كه من را حتما آمرزيده و هر وقت خدا بخواهد مرا از اين دنيا و از اين بلاها نجات مى دهد.
من هميشه آرزوى موفقيت براى همه برادرهايم دارم كه در راه خدا و در راه آزادى اسلام و در جنگ واقعا حق عليه باطل و ... رهبر آزادگان امام خمينى جهاد كنند .
خدايا خودت خوب مى دانى كه من هدفى جز حزب الله و شهادت در راه خدا و جهاد حق و جهادى كه خدا كمكم كرد تا بر نفس خويش غلبه كنم و از مال دنيا دست بكشم و راه جهاد و رسيدن به بالاترين درجه شهادت كه آرزوى هر مسلمان هست برسم .
خدايا تو به من نيرو دادى كه من توانستم در اين جهاد مقدس اسلامى كه كفر در سرزمين اسلام است و كفار بعثى تمام خاك ميهن اسلامى ايران را گرفتند و بتوانم در راه خدا با كفار مبارزه كرده و به درجه شهادت نايل گردم .
برادرم ابوالفتح ، پدر و مادر گرامى من گفتنى ها زياد دارم ولى موقعيت و وضع كنونى اينجا طورى است كه هر لحظه در حال حركت هستيم و تا الان هم به فكر وصيت نامه نبودم .
برادرم اميدوارم كه به وصيت من عمل كنى و تو هم به اعصاب خود مسلط شوى گر چه براى تو مشكل هست كه ببينى دشمنان در عزاى من لباس عروسى بر تن كرده باشند و جشن بگيرند ولى تحمل كن برادر دشمن را شاد نكن ناله نكن خم به ابروى خودت نياور خدا را فراموش نكن .
طورى رفتار كن كه دشمن شاد نشود و از رفتار تو سوء استفاده كرده و به آرزوى ننگين خود نرسد . برادر وصيت من اين است كه بعد از من به جلال بگويى ، به برادر كوچكم بگويى كه من كجا رفتم و چه حرفى داشتم و براى آن تعريف كنى.
وصيت من اين است به تمام خانواده ها كه زير بار ظلم نروند و بخاطر مال و ثروت اين دنيا تابع ظلم و ستم نشوند ، اتحاد داشته باشند ، اختلاف خانوادگى را كنار بگذارند .
من اميدوارم بعد از رفتن من و رسيدن به آرزوى خوب خودم شما هميشه با شادى و با محبت و سادگى در كنار هم زندگى كنيد و دوست و خوشحال باشيد و دشمن ذليل .
برادر ابوالفتح جان درست است كه ترك كردن تو برايم مشكل است ولى چاره چيست ؟ حلالم كن . و من از تو مى خواهم كه هميشه خشنود و با پدرم مهربان باشى و هميشه پدرم را و مادر عزيزم را دوست داشته باشى و به آنها محبت كنى .
پدر و مادر ، شما پدر و مادر خوبى براى ما بوديد و شهامت داشتيد در مقابل سختيها مقاومت مى كرديد و شما حق زيادى بر گردن من داريد و همچنين برادر و خواهران ديگرم .
پدر و مادر عزيز گريه نكنيد كه من خودم خواستم استقامت كنيد كه ،گريه دشمن را شاد مى كند.
خواهرهايم نماز شب و نماز خواندن و در راه خدا رفتن يادتان نرود ، حلالم كنيد .
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان زنجان