شهدای خرداد
پاسدار شهيد امدادي فر در پاييز سال 1339 در روستاي كلگه پهن در خانوادهاي محروم و مستضعف ديده به جهان گشود .


نام شهید: سپهدار

نام پدر: امير

تاریخ تولد: 1339

محل تولد: روستاي كلگه پهن

تاریخ شهادت:66/3/9

محل شهادت: خونین شهر

زیارتگاه :  دهدشت

 

زندگینامه

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدالله رب العالمين والصلوة والسلام علي سيدنا ابوالقاسم محمد (ص) و آله اجمعين

اما بعد الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائزون

آنانكه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا به مال و جان جهاد كردند آنها را نزد خدا مقام بلندي است و آنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان دوعالمند .

در طول تاريخ هميشه مبارزه حق و باطل ،‌ عدالت و ضد آن ، صداقت و پاكي با مظاهر ريا و نيرنگ بوده است و در اين مسير انسانهاي پاك و مخلص و مؤمني بوده اند كه هميشه در اين مبارزه با بي عدالتي درگير بوده اند با ظلمت و سياهي و تباهي درافتاده اند و هستي خود را در اين راه فدا نمودند . در اين زمان كه نظام جمهوري اسلامي پرچمدار عدالت و برابري به رهبري امام خميني با ظلم و ستم صدامي درافتاده است پاسدار شهيد سپهدار امدادي فر از جمله انسانهاي مخلص و مؤمن و پاكي بوده است كه با اين ظلم وستم مبارزه نموده و در اين راه خون پاك خويش را فدا نمود .

پاسدار شهيد امدادي فر در پاييز سال 1339 در روستاي كلگه پهن در خانوادهاي محروم و مستضعف ديده به جهان گشود . خانواده اي كه از حداقل امكانات اوليه زندگي بهره اي نداشت . دوران طفوليت او با رنج و سختي در ميان سرماي سوزناك زمستان و در بيابانهاي دور از امكانات اوليه سپري گرديد تا به سن هفت سالگي رسيد در اين موقع چون خانواده شهيد از نظر اقتصادي در تنگنا بسر مي برد شهيد به مدرسه نرفت و همگام با پدرش جهت رفع نيازهاي خانواده اش به كارهاي متفاوتي از قبيل چوپاني ، كارگري ، كشاورزي مشغول گرديد وي هميشه در كارش فردي مخلص و پركار و موفق بود و صداقت و پاكي او زبانزد خاص و عام بود . زندگي پررنج و مشقت در عين حال پاك و بي رياي او به همين منوال سپري گرديد تا انقلاب شكوهمند بهمن 1357 آغاز گرديد . پاسدار شهيد عكسهاي امام خميني را در ميان عشاير اين منطقه توزيع مي نمود و مردم را به انقلاب و تظاهرات عليه رژيم شاه فرا مي خواند . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران آگاهي هاي اجتماعي شهيد بيشتر شد و مسئوليت او سنگين تر گرديد كه در اين ميان هجوم ارتش بعثي عراق به انقلاب و سرزمين پاك ايران آغاز گرديد . پاسدار شهيد در پاسخ به نداي امام امت و دفاع از حيثيت جمهوري اسلامي از طريق بسيج سپاه پاسداران دهدشت عازم پادگان آموزشي شهيد آيت الله دستغيب شد و پس از اتمام دوره آموزش راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد و در عمليات بيت المقدس شركت نمود و با ايثار و از خود گذشتگي فراوان كه ايشان به شكارچي تانك معروف گرديد لياقت و شايستگي او باعث شد كه برادران مسئول در سپاه كهگيلويه او را جهت دوران آموزشي و استخدام رسمي در سپاه پاسداران به شيراز فرستادند . در آبان ماه پاييز سال 61 وارد سپاه پاسداران گرديد . در شهرستان دهدشت مشغول انجام وظيفه شد .

پاسدار شهيد در تاريخ 62/11/1 راهي جبهه هاي جنگ شدند و در لشكر المهدي (عج) تيپ المهدي مشغول خدمت شد كه در اين زمان عمليات پيروزمندانه خيبر شروع شد و او همگام با ساير رزمندگان در عمليات شركت كرد و سختيهاي زيادي را تحمل كرد چنانچه خود شهيد تعريف مي كرد كه تا سينه در باتلاق فرو مي رفتيم و سرانجام در اين عمليات مجروح شيمايي گرديد . وي در تاريخ 63/8/24 پس از مراجعت و بهبودي دوباره راهي جبهه هاي حق عليه باطل گرديد و اين مرحله را در لشكر 19 فجر به مدت هشت ماه در جبهه هاي جنوب و غرب انجام وظيفه نمود . شهيد عزيز در 24 بهمن ماه 64 جهت انجام مأموريت مبارزه با قاچاقچيان مواد مخدر و ديگر عوامل ضد انقلاب راهي استان سيستان و بلوچستان شد . در تمام اين دوران مأموريتهاي خويش را با كمال صداقت و پاكي و به نحو احسن و هميشه موفق و پيروز به انجام مي رسانيد . سرانجام آخرين مأموريت پاسدار شهيد به جبهه هاي نور عليه ظلمت در مروخه 65/3/12 بود كه مدتي را در كردستان و بقيه مأموريت وي در منطقه مهران سپري گرديد . در اين منطقه تلاشهاي زيادي كرده بود و به قول يكي از برادران پاسدار 350 نفر را در يك خط پدافندي كه تازه تثبيت شده فرماندهي مي نمود و آنچنان صبر و استقامتي داشت كه همه دوستان و ياران و همسنگران وي از صبر وي صحبت مي نمودند . شبها و روزهاي زيادي را در اين منطقه با گرفتن خواب از دشمن سپري مي نمود و با تلاش و زحمتهاي شبانه روزي شجاعتهاي بي نظيري از خود نشان مي داد . مسئولين تيپ قائم چون احساس كردند كه شهيد شجاعت به عهده گرفتن هر مسئوليت سنگيني را دارد وي را به عنوان معاونت گردان امام حسين (ع) از تيپ مذكور برگزيدند . شهيد چون متوجه شد كه خداوند مسئوليت سنگيني را بر دوش او گذاشته است صميمانه در راه رضاي خدا تلاش مي نمود و خواب را در طي اين مدت از دشمن گرفته بود و هميشه با ياد خدا گلوله هاي خويش را بر سر دشمنان اسلام مي ريخت . آري اينچنين هستند مردان خدا و دوستداران حسين بن علي (ع) سرور آزادگان ، اينها كساني هستند كه درس شهادت را از حسين (ع) آموخته اند . شهيد سپهدار امدادي فر با قبول نمودن بار سنگين تري در فروردين ماه 66 فرماندهي گردان امام حسين (ع) را بعهده گرفت . اين بار زحمات زيادي را در حفاظت از اسلام عزيز و خاك پاك ايران متحمل شد و بعد از مدتي يعني زماني كه مأموريت گردان وي رو به اتمام بود براي آخرين وداع با همه دوستان و خويشان و خانواده خويش به شهرستان دهدشت عزيمت نمود و در اين مدت كوتاه به همه دوستان و خويشان سركشي كرد و دوباره بعد از چند روز راهي جبهه شد و سرانجام در روز خونين نهم خرداد ماه 66 با به يادگار گذاشتن دو پسر به نامهاي ياسر و عمار همگام با همرزم شهيدش شهيد رسايي شربت شيرين شهادت را نوشيد و به ملاقات خداي خويش رفت .

روحش شاد و راهش پررهرو باد .

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده