نامه معلم شهيد سيداميرحسين موسوي به همسرش
اميدوارم هميشه با خدا باشي. اگر غمي به تو روي آورد متوسل به قرآن كريم شو و عبادت كن. لحظاتِ آخر روز عاشورا است. به ياد شما زيارت عاشورا خوانده در قله كوهي نشسته، مسلط به طبيعت هستم. نميدانم چه جوري برايتان ترسيم كنم. عاجزم و از عهدهام خارج است.
فقط ميتوانم بگويم خيمههاي رزمندگان شبيه به خيمههاي حسين(ع) است. اي كاش شما هم اين جا بوديد ولي دين ما اجازه جهاد به شما نميدهد همانطوري كه به حضرت زينب(س) اجازه نداد.
اگر خداي متعال به ملكوت اعلي دعوتم فرمود در مرگم گريه و زاري نكنيدو صبور باشيد. خدا صابرين را دوست ميدارد. همچنين علي(ع) سرور شهيدان در نهج البلاغه فرموده است: « هر وقت مصيبتي برايتان روي آورد اگر براي رضاي خدا تحمل نموديد اجر عظيمي در پيشگاه خدا داريد وگر نه، دنيا تدريجاً آن را فراموش تان خواهد كرد و اجرتان را از دست خواهيد داد.»
چند صباحي با هم بوديم. اذيتهاي زيادي برايتان داشتم. براي رضاي خدا عفوم فرماييد. اگر شهيد شدم افتخار كنيد.
در اين دنياي پست كسي باقي نخواهد ماند. مگر خداوند نفرموده: «كل نفس ذائقه الموت؟» فرض كنيد كه ما هميشه پيش شما هستيم. آيا ديگر از دنيا نخواهيم رفت؟ مگر با هم نميخوانديم ابوذر غفاري آن ابرمرد تاريخ چگونه جان به جانانش تسليم كرد و تن به ذلت و خواري نداد و چگونه وصيتي به عيال مهربانش كرد؟ جان به فداي آن ها باد.
خدا يارتان و ياورتان باد.
اگر شهيد شدم از خداوند سبحان ميخواهم ديداري در بهشت داشته باشيم.
منبع: اسناد معاونت پژوهشی و فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان