خدايا! زندگيم با سعادت و مرگم را با شهادت قرار بده/
شهید فخرالدین اسکندری در وصیتنامه‌های خود توصیه‌های ارزنده‌ای را بیان کرده و از خداوند زندگی با سعادت و مرگ با شهادت می‌خواهد.

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید فخرالدین اسکندری در اول مهر ماه سال 1346 متولد و در تاریخ 4 دی ماه سال 1365 به شهادت رسید.

در وصیتنامه این شهید آمده است؛

 

وصيت‌نامه

(بسم الله الرحمن الرحيم))

((ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون يقتلون)توبه‌111

((خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاى بهشت خريدارى كرده و آنهايى كه در راه خدا كارزار مى كنند مى كشند، كشته مى شوند))

با سلام و درود فراوان و عرض ادب به پيشگاه حضرت ولى عصر (عج)، منجى عالم بشريت، يگانه يادگار حضرت رسول (ص) و در هم كوبنده ستمكاران و نابود كننده بانى ظلم در جهان و با درود و سلام به محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيان گزار جمهورى اسلامى و نابود كننده{حكومت} ستمشاهى در ايران كه امروز تجلى گاه نور الهى است و جلوه هاى همين، فروغ جاودانه است كه در فرد، فرد ملت ايران، تابيده و در آحاد مردم، تحولى ژرف و شگرف پديد آمده است و پشت استكبار جهانى از ترس اين پير مجاهد به لرزه در آمده است.

جهان را با وجود خود، يك باره دگرگون ساخته است و با سلام و درود بر ارواح طيبه شهداى اسلام و انقلاب اسلامى به خصوص شهداى مظلوم و بى گناه جنگ تحميلى، اين شاهدان زنده هميشه تاريخ، شهيدانى كه همچون، ستاره در آسمان الهى درخشيدند و با رفتن خود، آسمان خونبار اسلام و ايران را هر چه بيشتر، روشن تر ساختند و سلام به شهيدانى كه با روحيه شهادت طلبى برآشفتند و دل سياه شب را با خنجر نور صبح، شيار دادند و فجرى نو در افق اميد هاى مستضعفان آفريدند و برگى تازه به تاريخ سرخمان، افزودند.

خوشا به حال پاكان كه درس شهادت و شهادت طلبى آموختند و بى اختيار براى زندگى در زير سايه طوبى، گل واژه الله اكبر سر دادند و به لقاء معبود خويش رفتند و با ريختن خون خويش، درخت اسلام را آبيارى كردند و افق

خونين و پيروزى را بر ملت شهيدپرورمان نويد دادند كه همان وعده خداى جهان آفرين است. به همت همين بسيجيان عاشق، عاشقان عابد، شهيدان دلاور روز و عابدان شبهاى تار و ياران روح الله است كه همانا حزب الله هستند.

قسم به خدا و قسم به خون پاك شهداى اسلام، كسانى كه گمان مى كنند كه زندگى جاويد را در دنيا به دست آورده اند و يا خواهند آورد، سخت در اشتباه هستند، زيرا كه به غير از خدا، همه خواهند مرد و حتى رسول الله (ص) و اين سخن خداوند متعال است كه مى فرمايد: ((كل نفس ذائقة الموت)) ((يعنى مزه مرگ را خواهند چشيد)آل عمران 185.

اى بى خبران و اى ماديات پرستان كه به خود آييد و خودتان را دريابيد كه اين سعادت نيست، بلكه شقاوت است، انسانيت نيست، بلكه حيوانيت است. عاشقى را از بسيجيان جان بركف بياموزيد و خودتان را دريابيد كه اين ماديات به درد شما نمى خورد، فقط اعمال صالح است كه در روز قيامت، دست شما را خواهند گرفت و از عذاب جهنم نجات خواهد داد، در غير اين صورت سعادت را به دست نياورده ايد.

دنيا پوچ است و ارزش دلبستگى را ندارد و مرگ را نمى توان فريفت و يا نمى توان از آن گريخت. بنابراين، مرگ بر همه كس واجب است، پس چه بهتر كه عاشقانه به سوى خدا برويم و در راه خداوند متعال شهيد بشويم، زيرا كه شهادت بهترين مرگ است، اگر چه در ظاهر از دنيا مى رود. طبق آيه شريفه ((ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون(آل عمران 169) ((آنان كه در راه خدا كشته مى شوند مرده نپنداريد بلكه زنده هستند و نزد خداوند متعال روزى مى خورند((.

من از آن موقع كه خودم را دريافتم، بهترين راه سعادت را در جهاد در راه خدا يافتم، زيرا كه جهاد يكى از فروع دين است و به هر مسلمانى واجب است كه جهاد كند و امروز كشورها در معرض خطر است به همه مان واجب كفايى است كه اسلحه به دست گرفته و دفاع كنيم و هر اسلحه اى كه از دست سردار رشيد اسلام مى افتد آن را برداشته و به ميدان برويم و در هر جايى كه ظلم و ستم باشد، مسلمان بايد، پشتيبان مظلوم باشد، اگر چه در آن سوى دنيا باشد.

من اين راه را كه راه امام حسين (ع) است، آگاهانه رفتم و شناختم و اميدوارم كه همه جوانان راه سرخ شهادت را ادامه دهند.

حضرت على (ع) مى فرمايد: ((بدانيد كه ما براى آخرت آفريده شده ايم نه، براى فنا، نه براى بقاء در دنيا، براى لذت و مرگ، نه براى حيات مادى)).مسلمانان و اى وجدان بيدار ملتها، برپا خيزيد و ريشه هر ظلم و ستمى را بخشكانيد، زيرا كه بر مسلمان، ننگ است كه در زير بار ظلم و ستم زندگى كند. اى مردم و اى مسلمانان آزاده و اى رهروان راستين حسين (ع)، براى دفاع از اسلام و قرآن و شرف مسلمانى، بايد جانانه جنگيد وگرنه دشمن صهيونيستى، هيچ رحمى به ما نخواهد كرد كه در خرمشهر رحم نكرد و بى گناهان زيادى را به خون خود غلطانيد.

مسلمانان نبايد، راهى جز، راهى كه سرخ شهادت مى باشد و همانا راه راستين امام حسين (ع) و امام مى باشد برگزيدند، چرا كه سعادت ما در اين است، يا بكشيم يا كشته شويم.

اى مردم آگاه باشيد كه امروز، روز امتحان است، هر چه سختى و دشوارى و كمبودهايى بكشيد به خاطر اسلام تحمل كرديد، زيرا كه در غير اين صورت، دشمنان خوشحال خواهند شد كه ما از انقلابمان، دلسرد شده ايم.

اى مردم خداى نكرده، همچون مردم كوفه كه براى امام حسين (ع) نامه نوشتند، ولى در ميدان عمل او را يارى نكردند، هيچ بلكه، به دشمن ايشان كمك كردند و در قتل او شريك شدند، نباشيد. مسلمانان آزاده! امروز، اسلام را بايد، يارى كرد زيرا كه ما مى گوييم كه يا حسين! كاش در كربلا بوديم و تو را يارى مى كرديم، امروز همان روز است كه بايد، امام حسين (ع) را در كربلاى ايران با پيوستن به لشگريان امام خمينى، يارى كرد. زيرا كه يارى كردن امام خمينى در كربلاى ايران در مقابل تمام استكبار جهانى، كمك به امام حسين (ع) در كربلا در روز عاشورا، مى باشد. پس بكوشيد كه جامه ذلت نپوشيد و حداقل سهمى هر چند كوچك در اين جنگ داشته باشيد.

به خود، هيچ هراس راه ندهيد، زيرا كه خداوند ما را يارى خواهد كرد و قدمهاى شما را استوار خواهد گردانيد.

امروز، شهرهاى مرزى ما شاهد هستند كه دشمن چه جنايتها كرده است و ملت هرگز اين جنايات بى رحمانه دشمن را فراموش نخواهد كرد. ما هرگز جنايت دشمن صهيونيستى را در شهر زيباى خرمشهر، فراموش نخواهيم كرد كه وقتى وجود پليدشان را به خرمشهر رساندند و اين شهر را به خونين شهر تبديل كردند و تمام مردم اين شهر را مورد تجاوز قرار دادند و اموال آنها را غارت كردند و زيورآلات خواهران ما را در خرمشهر، جهت به فروش رساندن خودشان را به آب كارون مى زدند تا هرچه زودتر بفروشند و پول زيادى به دست آورند.

پس اى مسلمانان و اى وطن‌پرستان! دشمن هيچ رحمى به ما نكرده است و همين صدام خائن بود كه به كشور اسلامى ما تجاوز كردند و الا ما با كشور عراق و يا هيچ كشورى جنگ نداريم و نخواهيم داشت و چشم به هيچ كشورى ندوخته و نخواهيم دوخت، زيرا كه امروز در كشور ما، اسلام دارد حكومت مى كند و جز برادرى و برابرى چيز ديگرى نيست و در اين مكتب الهى تجاوز معنايى ندارد.

اى برادران و خواهران عزيز! صدام، مسلمان نيست، بلكه او يك جنايتكار به تمام معنا و يك نوكر حلقه به گوش استكبار جهانى و شيطان بزرگ و اسرائيل غاصب است كه در به خاك و خون كشيدن ملت ما مشهور شده است و از هيچ جنايتى عليه ملت مظلوم و ستم ديده فروگزارى نمى كند.

صدام خائن از تجاوز به ايران فقط يك هدف را دنبال مى كند و آن نابودى دين مبين اسلام است. بنابراين به قول امام عزيزمان كه فرمودند: جنگ با صدام يك عبادت است و نابود كردن او به همه مسلمانان واجب است. همانطوريكه مى دانند، امروز جنگ ما جنگ دفاعى است، زيرا كه رزمندگان اسلام، امروز، جواب تجاوز را مى دهند. اگر بغداد هم به دست رزمندگان اسلام افتد باز هم ما در حال دفاع هستيم، براى اين كه ما تجاوزگر نيستيم و اگر كسى بخواهد به كشور اسلامى ما تجاوز كند به يارى خداوند متعال،

دهان او را خورد خواهيم كرد.

اينك چند توصيه به امت شهيد پرور و خانواده عزيزم! اگر چه بنده لياقت آن را ندارم، تكرارى است.

1 ـ امت مسلمان تقوى، تقوى را پيشه خود سازيد كه تنها برترى تقوا است.

2 ـ پشتيبان امام و امت باشيد و تا زمانيكه از ايشان پيروى مى‌كنيد، هرگز راه خطا نخواهيد پيمود.

3 ـ پشت جبهه ها را گرم نگهداريد كه از اهم واجبات الهى است.

4 ـ در نماز جماعت و نماز جمعه شركت فعال داشته باشيد كه دشمن از نماز هراسان و ترسان مى باشد.

5 ـ وحدت ميان خودتان را تحكيم بخشيد و فقط به ريسمان خداوندى چنگ بزنيد، هرگز متفرق نشويد.

6 ـ هميشه دعاگوى امام امت باشيد، دعاى هميشگى خودتان را فراموش نكنيد.

7 ـ حرفها و سخنان پر معنى امام امت را به دقت گوش دهيد و با جان و دل عمل كنيد.

8ـ مساجد كه سنگرهاى محكم اسلام و مسلمانان، مى باشد را خالى نگذاريد.

سفارش بنده به تمام هم پايگاهيهاى خود اين است كه پايگاه را خالى نگذاشته و با امت شهيد پرور، اخلاق اسلامى داشته باشند و سعى كنند از ادامه دهندگان راه شهيدان باشند و راه سرخ آنان را ادامه دهند.

9ـ امت شهيد پرور ايران، نگذاريد سلاح شهداء بر زمين بماند و اين نور الهى كه بارقه اميد مستضعفان جهان است، بى فروغ بماند.

اما تو اى پدر و مادر عزيزم! مى دانم و احساس مى كنم در بزرگ كردن من زحمات زيادى كشيده ايد و آرزوى زيادى درباره من داشتيد و متاسفانه، من نتوانستم، هيچ يك از زحمات و خوبيهاى شما را جبران نمايم و در اين مورد واقعا از شما معذرت مى خواهم.

پدرجان و مادر جان! مى دانم كه شما شب و روز نخوابيده ايد و بنده را بزرگ كرده ايد، شما حق بزرگى به گردن من داريد. مادر جان! مى دانم، من براى شما اصلا مفيد واقع نشدم و هميشه مايه درد سر شما بودم، مادر عزيزم! اگر چه از دست دادن پسر، براى هر مادرى سخت و ناباور است، ولى شما باور كنيد فرزندتان را در راه اسلام داده ايد و در راه خدا قربانى داده ايد و از تو مى خواهم، اولا: شير خودت را بر من حلال كنى

و اميدوارم كه مرا مورد عفو و بخشش قرار دهيد و ثانيا: اگر من به فيض شهادت نائل شدم و به لقاء خداوندى پيوستم هرگز، بى تابى و گريه و زارى نكنيد كه دشمنان اسلام شاد خواهند شد و هر وقت به ياد من افتاديد، مصائب امام حسين (ع) و اهل بيت او را به ياد بياوريد و داغ مرا تحمل كنيد و حقى نداريد كه مرا ناكام تلقى كنيد، چرا كه من به كام خود كه همان رضوان خداوند است، رسيده ام و اگر گريه كنى، من ناراحت خواهم شد و اگر گريه كردى، به امام حسين(ع) و بر على اكبر (ع) گريه كن و برايم قرآن بخوانيد و هر روز پنج شنبه بر مزارم بياييد و مرا در مزار شهداى پايين، دفن كنيد.

از تمام برادران و خواهران عزيزم كه از دست بنده ناراحتى كشيده اند، حلاليت مى طلبم و از آنها مى خواهم كه حسين وار و زينب وار زندگى كنند. و وصيتم، اين است كه اسلام عزيز را سرلوحه تمام كارها قرار دهند و از آن فاصله نگيرند و كارى نكنند كه رضايت خدا در آن نباشد.

خدايا! تو شاهدى كه در راه تو به جهاد برخاسته ام، پس شهادت در راهت را نصيب من كن.

خدايا! زندگيم با سعادت و مرگم را با شهادت قرار بده.

خدايا! مرا از امت راستين حضرت رسول (ص) و از شيعيان واقعى على (ع) قرار بده.

خدايا! بر تمام گناهانم، قلم عفو بكش.

خدايا! عمر رهبر عزيزمان را به بلندى زمين و آسمان برسان.

خدايا! حب ما را نسبت به خودت زياد و غضب ما را نسبت به دشمنانت زياد كن.

در پايان از تمام كسانى كه به هر نحوى با بنده در تماس بوده اند و از من ناراحتى ديده اند، حلاليت مى طلبم و از همه قومان و خويشان و اقربا و تمامى امت حزب الله كه حقى بر گردن بنده دارند، استدعا دارم كه مرا، حلال كنند و ببخشيد و اگر كسى حقى دارد كه قابل جبران است به خانواده ام مراجعه نمايد و احقاق نمايد.

 

به اميد ديدار در روز قيامت.

 

فخرالدين اسكندرى 25/9/65

 

منبع: اسناد و مدارک بنیاد استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده