سرو سرود
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب "سرو سرود" حاوی اشعاری از شاعران استان زنجان با موضوع دفاع مقدس گردآوری شده است.
برخی از مشخصات کتاب به شرح زیر است؛
طراح جلد و صفحهآرا: مهدی امیراصلانپور
ناشر: صریر
چاپ نخست: سال 1395
موضوع: جنگ ایران و عراق
در بخشی از این کتاب میخوانیم؛
از خویش بی خبر شده بود و خبر نداشت
نخلی که روی پای خودش بود و سر نداشت
هرجا قدم گذاشتم آوار زخم بود
سر تا به پای جادّه تکرار زخم بود
رودش به جای آب پراز خون تازه بود
شهری که کلّ دار و ندارش جنازه بود
اینجا مگر کجاست که در خون شناور است؟
اینجا مگر کجاست که« سرتاسرش»« سر» است؟
با کوله بار زخم کنارش قدم زدیم
فالی دوباره بر غزل محتشم زدیم
این رود از کجاست که چون نحر علقم است؟
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟»
میخواستی که در همه جا بی نشان شوی
تا راز ماندگاری این داستان شوی
با رفتنت زمین و زمان را بهم زدی
رفتی که آبروی زمین و زمان شوی
می خواستی تمام تنت غرق خون شود
آنگونه که شبیه خود ارغوان شوی
از آتشی که توی دلت بود...روشن است
چزی نمانده بود که آتشفشان شوی
از تکه تکه های تنت خوب واضح است
می خواستی که تکه ای ازآسمان شوی
می خواستی که با همه ی سربلندی ات
تنها خلاصه در دو سه تا استخوان شوی!
***
رفتی و آه در دل خونین دلان نشست
«سنگی زدند و کوزه ی لب تشنگان شکست»
من روسیاه بودم و رویت سفید بود
اینجا پر از شهید و شهید و شهید بود
من باغ بودم و گل پرپر نداشتم
داغی شبیه داغ صنوبر نداشتم
می خواستم که پر بزنم در کنار تو
اما شباهتی به کبوتر نداشتم
دنیا عجیب پای دلم را گرفته بود
من عشق را شبیه تو باور نداشتم
.....
رفتی و بی نشانی تو ماند در دلم
انگار هیچوقت برادر نداشتم
(رضا اسمخانی)
***
در بخش دیگری میخوانیم؛
مادر برای تازه جوانش دعا که کرد
گل واژه های نام خدا را صدا که کرد
سربند یا حسین (ع) به پیشانیت که بست
یاد از شهید تشنه ی کرببلا که کرد
مادر تمام بودو نبودش پسر، ولی
دل را برای بودو نبودش رضا که کرد
هی وان یکاد و آیه ی امن یجیب خواند
رفت و نگاهی از سر او تا به پا که کرد
رفت و پسر ولی نه ، پلاکی از او رسید
مادر به نام و یادی از او اکتفا که کرد
آری برای تک پسرش آرزو که داشت
اما فدای میهن و دین و خدا که کرد
(نسرین خانصنمی)