سجده شکر؛ خاطرهای خواندنی از شهید امیر الله نورمحمدی

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید امیر الله نورمحمدی از روزهای ایثار و مقاومت چنین میگوید؛
*سجده شکر
در یکی از روزهای سال 63 با سه نفر از برادران گردان عازم منطقه شدیم گروه چهار نفری ما لو رفته و اسیر دمکراتها شدیم ما را در یکی از خانههای روستای آرمرده زندانی کردند تا سر فرصت تکلیفمان را روشن کنند.
شب همان روز تعدادی از افراد گروهک کومله که فکر کرده بودند ما از افراد آنها هستیم و اسیر دمکراتها شدهایم برای نجات ما به روستای آرمرده آمده و محل نگهداری ما را یافته بودند برای نجات ما مجبور به خفه کردن دو نگهبان شدهکه برای محافظت از ما گمارده شده بودند بعد با دیگر افراد دمکراتی که در روستا بودند درگیر میشوند.
در این فرصت پسر دوازده ساله صاحبخانه پشت در اتاق ما آمد و گفت: برای فرار کردن وقت خوبیه، برای اینکه نگهبانان را کشتند.
چون در از پشت قفل بود مجور شدیم در را بشکنیم پس از شکسته شدن در، پسرک ما را به زاغه متروکهای برد و گفت: بهتر است من بروم اگر اینجا بمانم شاید برای یافتنم، موقعیت شما شناسایی شود؛ با رفتن پسرک مخالف بودیم چون میترسیدیم ما را لو بدهد ولی به خدا توکل کردیم و اجازه دادیم برود.
پس از مدتی سر و صدا خوابید.
نزدیکیهای صبح پسرک با خواهر بزرگش آمدند و راه فرار ما را مشخص کردند بعد از ما جدا شدند.
وقتی به قرارگاه رسیدیم دیدیم بچههای مستقر در قرارگاه خبر دستگیری ما را شنیده و برای ما مجلس ختم گرفتهاند با دیدن ما شادی تمام قرارگاه را در بر گرفت جشن مختصری برای این رهایی برپا شد.
در این جشن فرماندهی قرارگاه ضمن سخنرانی از رهایی ما به دست گروهک کومله به عنوان یک امداد صد در صد غیبی یاد کردند و از همه خواستند سجده شکر بجای آورند.