شهید داود افشاری در وصیتنامه خود می‌نویسد: با ريختن خون اين عزيزان، درخت اسلام سبزتر و ثمره اش بيشتر مى شود و براى اسلام اين خونها كم است.

وصيت‌نامه:

(بسمه تعالى)

در مكتب اسلام هر مسلمانى موظف است وصيتنامه اى از خود بر جاى بگذارد. البته تا اينجا كه يادم هست تاكنون دو تا وصيتنامه نوشتم كه متاسفانه به علت اينكه سعادت شهادت را نداشتم، آنها قديمى شده است. اين وصيت نامه جديدم است. البته اينجانب، معتقدم كه هر كه كارى كرد و هر نوشته اى كه جمع آورى كرده باشد كه با خود به آن دنيا خواهد برد و آن پروردگار يگانه است كه بايد قضاوت نمايد. شايد بيش از دو سه ماه است كه آمادگى شهادت به نظر خود دارا مى باشد ولى نظر خودم اصلا شرط نيست، نظر خداوند تبارك و تعالى شرط است. وصايايم را در ذيل ذكر مى نمايم. اميد است كه تمام دوستان مومن و معتقد در آخرت شفاعت ما را بنمايند. وصيتنامه بنده حقير و گنهكار داود افشارى.

((بسم الله الرحمن الرحيم))

(آنكس كه مرا طلب كند، مى يابد. آنكس كه مرا يافت، مى شناسد و آنكس كه مرا شناخت، دوستم مى دارد و آنكس كه دوستم داشت به من عشق مى ورزد. آن كس كه به من عشق ورزيد من نيز به او عشق مى ورزم و آن كس كه به او عشق ورزيدم، مى كشم او را و آن كس را كه من بكشم، خونبهايش بر من واجب است و آن كس كه خونبهايش بر من واجب است، پس من خودم خونبهايش هستم))

سپاس خداى را كه هميشه بندگانش را بهترين نعمتها مى دهد و هم اكنون توفيق به بنده حقير و گنهكارش عطا فرموده تا بتوانم، عازم جبهه شوم و در راه او بجنگم تا شايد با قطره خون ناقابلم، خدمتى به اسلام كرده باشم. چون در مدت زندگيم، قدمى چنان براى اسلام برنداشته ام، شايد خداوند قلم عفو بر گناهانم بكشد.

من به شهادت پيشقدم مى شوم تا جان و روح خود را فداى اسلام كنم. من شهادت را دوست دارم و خواستار آنم. مشتاق ديدار الله سبحانه و تعالى و پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار و ديدار با شهيد، اينكه خون خود را در اين راه عطا كردند، هستم. همه بدانند از روزيكه خود را شناختم، عاشق شهادت بودم. من به سوى شهادت، پيشقدم مى شوم، مانند كودك به سوى سينه مادرش.

برادران! همه مى دانيد كه در روز قيامت از ما باز خواست خواهد شد. ارزش جان ما چيست ؟ امانت خداست. و من جانم را به خدا اعطاء مى كنم، چنانچه خداوند تبارك و تعالى مى فرمايند:

((وعدالله المومنين و المومنات، جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة فى جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم)توبه 72)

شما اى امت شهيدپرور به پا خاسته ايران كه روز به روز ايمانتان قويتر و وحدتتان مستحكمتر مى شود، بدانيد كه منافقين كوردل و فريب خوردگان به پيروى از امپرياليسم آمريكا كه در شعار، خود را ضد امپرياليسم مى دانند ولى صد در صد راه آنان را مى روند و با ترورها و سوزاندن عزيزانى هم چون رجايى و باهنر و بهشتى ها و محرابيها، كارى جز روانه كردن خود به جهنم از پيش نمى برند و نمى دانند كه با ريختن خون اين عزيزان، درخت اسلام سبزتر و ثمره اش بيشتر مى شود و براى اسلام اين خونها كم است، اينها خيال مى كنند با اين اعمال كثيف مى توانند، روحيه رزمندگان ما را در جبهه ها تضعيف و آنها را از جنگ عليه كفر جهانى باز دارند. و سخن دارم با دوستان و آشنايان و والدين عزيزم:

نصيحتم به برادران اين است كه راه شهداء را ادامه دهند تا از جسد ما پيروزى بسازند.

هميشه سراپا گوش به فرمان امام و ياران صديق و مومن امام كه عملا درخت انقلاب و اسلام عزيز بوده اند، باشيد.

ماهى يا هفته اى يك بار به قبرستان شهداء برويد و درس مبارزه و ايثار، گذشتن از دنيا و پيوستن به شهداى صدر اسلام را فرا گيريد. سعى كنيد، تحمل عقيده مخالف را داشته باشيد، مانند شهيد مظلوم بهشتى، من راضى نيستم اگر بعد از مرگم، سياه به تن كنيد و گريه كنيد، من راهم را انتخاب كرده ام و تا آخرين قطره خونم ايستاده و به يارى خدا خواهم ايستاد و من آنقدر گنهكارم كه خود را لايق آن مراسم و عزاها نمى دانم. آن عزاها بايد براى ائمه اطهار و سرور

شهيدان حسين (ع) برپا شود. آن مراسم بايد، براى فرزندان و رهروان راستين حسين (ع) برگزار شود. و در قبال آن تنهاى پاك، جان من ارزشى ندارد. در برابر اين رزمندگانى كه در جبهه ها آن همه رشادتهاى عظيم را به خرج مى دهند و سرافرازانه جان خويش را نثار مى كنند، جان ناقابل من چه ارزشى دارد؟

پدر و مادر عزيزم! اميدوارم كه مرا ببخشيد، از اينكه در مقابل اين همه زحمات شبانه روزى كه شما براى من تحمل كرديد، فرزندى حق شناس و مطيع براى شما نشدم. پدر عزيزم! براى من اندوهگين نباش، چرا كه من احساس خوشبختى مى كنم و به سوى اين عمل پيشقدم مى شوم. برايم عكس و پوستر چاپ نكنيد، بيشتر سعى تان اين باشد كه گمنام بميرم. حتى برايم مجلس يادبود، برگزار نكنيد.

خواهران و برادران عزيز! اگر در طول مدتى كه باهم بوديم، اذيتتان كرده ام، مرا ببخشيد و قرآن كريم را حتما بخوانيد و تقوى را پيشه خود كنيد.

خدا را سپاس مى گويم از اينكه عمرم را طولانى گردانيد تا اينكه روزهاى پيروزى انقلاب اسلامى ايران را به رهبرى امام خمينى (دام الله عمره) را ببينم.

برايم نماز و روزه به جاى آوريد. در آخر از همه دوستان و آشنايان و والدين عزيزم حلاليت مى طلبم، اميدوارم كه حلالم كنيد.

((و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته))

به اميد پيروزى اسلام و مسلمين

داود افشارى 4/11/62

شهید داود افشاری در 30 شهریور ماه سال 1344 متولد شد و در تاریخ 10/2/63 به شهادت رسید.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگراناستان زنجان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده