درخت آبالو / مجموعه خاطرات شهدای استان زنجان
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب درخت آلبالو در سال 1382 در قالب مجموعه خاطرات شهدای استان زنجان در 140 صفحه به چاپ رسیده است.
برخی از مشخصات این کتاب به صورت زیر است؛
انتشارات: موسسه فرهنگی دریادلان
موضوع: جنگ ایران و عراق – خاطرات
چاپ اول: زمستان 82
طراحی، صفحهآرایی و تایپ: مریم تاراسی
در بخشی از این کتاب آمده است:
هر بار که به مرخصی میآمد سرمزار شهدا میرفت و فاتحهای میداد آخرین بار من همراهش بودم. کنار قبر دوستش نشسته بود. نگاهش حس دیگری داشت، با دستش روی ماسههای کف قبرستان کنار قبر دوستش خط کشید و گفت: مرا باید همین جا دفن کنید گفتم این حرفها چی؟ تو هنوز اول زندگیته. حرفی نزد فقط نگاهم کرد.
آخرش هم حرف، حرف او بود. همان جایی که گفته بود دفنش کردیم.
(شهید مرتضی بابایی)
*********
در عملیات وقتی از پشت به دشمن هجوم میبردیم مجید زیر لب چیزی را زمزمه میکمرد، یکبار بچهها با شوخی گفتند: همیشه داری برای خودت ورد میخوانی که نترسی. در عملیاتی که با دشمن تن به تن میجنگیدیم با شجاعت تمام حمله میکرد و آیات قرآن را بلند بلند تلاوت میکرد و به ما میگفت: خوف به خودتان راه ندهید. در همان حالی که آیات قرآن را زمزمه میکرد تیری از دشمن به قلبش اصابت کرد و جاودانه شد.
( شهید مجید کلانتری)
***************
بعد از نماز با انگشتانش تسبیح حضرت زهرا(س) را میگفت که در این موقع مادر بزرگش به عباس گفت: مادر چرا با انگشتانت تسبیحات حضرت زهرا(س) را میخوانی با تسبیح بخوان، در این موقع عباس جواب داد: میخواهم در روز قیامت انگشتان شهادت دهند تا حضرت زهرا(س) شفاعتم کند.
(شهید عباس مهاجری)