پشت تپههای ماهور/ خاطرات آزاده فتاح کریمی
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب پشت تپههای ماهور در 10 فصل و 167 صفحه در سال 92 نخستین چاپ خود را تجربه کرد این کتاب با مشارکت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان به چاپ رسیده است.
برخی از ویژگیها این کتاب به شرح زیر است؛
ناشر: هدی
تدوین و نگارش: مریم بیات تبار
موضوع: جنگ ایران عراق – خاطرات
در بخشی از این کتاب آمده است:
وقتی نوبت من شد، از ترس هل دادن نگهبان، جلو دویدم و بدون معطلی پایین پریدم. لگدش از پشت به سرم خورد و نقش زمین شدم. اگر دستهایم باز بود، آنها را سپر میکردم و سریع بلند میشدم. زمین خوردن بدون دست حس بدی داشت. یک لحظه یاد حضرت ابوالفضل(ع) افتادم و صدایش کردم.
سنگریزهها توی سینهام فرو رفت. شلوارم ساییده شد و زانویم تیر کشید. همین که قنداق اسلحه به کتفم خورد، بلند شدم و جلوتر دویدم. پوتینم بند نداشت و توی پایم لق میخورد. کم مانده بود مثل چند نفر قبلی از پایم در برود. مشتی به سرم خورد و لگدی به شکمم. چندتای دیگر خوردم و خلاص شدم. اولین بار بود که از دستشان کتک میخوردیم. میخواستند که ناز شستشان را نشان مان دهند و زهر چشم بگیرند.
محوطهای که در آن بودیم، شبیه یک پادگان نظامی بود. یک گردان نیرو و تجهیزات آنجا بود. از روی تابلوی ورودی خواندم که در "خانقین" هستیم. بلاخره بند دستهایمان را با چاقو بریدند. دستهایم از شانهام آویزان شدند. انگار به آنها سنگ بسته بودند. جای بندها قرمز شده و خط انداخته بود.
درهای بزرگ سوله باز بود. سولههایی مثل انبار گندم که پشت بام هایشان شیروانی داشت. با قشقرق و داد و بیداد چپاندمان داخل آنها. هوای داخل گرم و خفه بود و بوی تغفن میداد.......