از خصوصيات اخلاقي آن شهيد طرفداري او ازحق بود و هر جا كه مي‌ديد حق كسي پايمال مي‌شود به طرفداري از او برمي‌خاست و جانب مظلوم را مي‌گرفت و همچنين انسان بسيار خيرخواه و در خوش اخلاقي در بين دوستان و آشنايان مشهور بود.


از يـار و از ديـار كـنـاري گـرفتـه‌ام

همدم براي خود شب تاري گرفته‌ام

از خلق بي‌قرار به يك سو شدم كنون

در دامــن سـكـوت قـراري گرفته‌ام

(سنگ نوشته مزار شهيد نقي حاجي يعقوبي)

خاطره شهداي گران قدر و رادمردان جبهه نبرد كه تكرار درخشش آفتاب و فروغ ماه است هيچ گاه از اهميت و بزرگي آن نكاسته و نخواهد كاست و بهترين درس براي زنده ساختن احساسات پاك، و بيدار نمودن نيروي خفته و بسيجِ همه امكانات معنوي و انساني در راه تحقق بخشيدن به عالي‌ترين آرمان بشر، يعني آزادي و آزادمردي همان درسي كه سيدالشهدا(ع) و يارانش در كربلا، آن صحنه خونين را به انسان ها آموختند خون هايي كه هرگز خشك نخواهد شد است و تا قيامت خواهد جوشيد و ريشه دين و آيين ما با همين خون‌هاي پاك آبياري شده است تا ابديت درخشان خواهد ماند و شما اي شهيدان راه حق، چه خوب از استاد درس فراگرفتيد و چه خالصانه جان باختيد و به دنيا ثابت نموديد فداكاري چيست؟ و فداكار كيست؟

معلم شهيد نقي حاجي يعقوبي در يك خانواده زحمت‌كش و مومن در محله شوقي زنجان چشم به جهان گشود در سال 1346 ابتدايي خود را در دبستان نهم آبان واقع در دانشسرا شروع نمود.

آن گاه پس از دو سال تحصيل در دانشسراي مقدماتي زنجان ديپلم نظام جديد خود را با موفقيت پشت سر گذاشت. پس از دريافت ابلاغ استخدام قطعي خود در هشتم مهر ماه سال پنجاه و هشت به عنوان آموزگار در دبستان هاي ماهنشان منصوب گرديد و در روستاهای: سريك، پشتوك، نصيرآباد، اَندآباد سُفلي، ايلی بُلاغ و لولك‌آباد توانست به خوبی از عهده مسئوليت خود يعني تعليم و تربيت برآيد. مدتي هم به عنوان معلم راهنما انجام وظيفه نمود.

در 1/7/65 به زنجان منتقل و در دبستان اسرافيل گنجي مشغول به تحصيل شد. شهيد حاجي يعقوبي با آغاز انقلاب به نداي ابراهيم زمان لبيك گفت و خود كه با مشكلات زندگي بسياري از مردم زمان ستم‌شاهي آشنايي داشت فعالانه در تظاهرات و درگيري‌هاي خياباني شركت مي‌كرد و به اين وسيله اعتراض خود را نسبت به حكومت پهلوي ابراز مي‌نمود.

آقاي جواد زرين كمر برادر خانم شهيد: « از خصوصيات اخلاقي آن شهيد طرفداري او ازحق بود و هر جا كه مي‌ديد حق كسي پايمال مي‌شود به طرفداري از او برمي‌خاست و جانب مظلوم را مي‌گرفت و همچنين انسان بسيار خيرخواه و در خوش اخلاقي در بين دوستان و آشنايان مشهور بود.

در برخورد با همه هميشه خنده بر لب داشت» و از لحظه شهادت ايشان چنين حكايت مي‌كند: « در تاريخ 2/11/1365 تقريباً ساعت يك بعدازظهر صداي بمب‌افكن عراقي در شهر شنيده شد. پس از بمباران مدرسه ابتدايي در سعدي شمالي، نمايشگاه مُبل دنيا هنر در محله شوقي نيز بمباران گرديد. شهيد حاجي يعقوبي با شنيدن صداي هواپيماها به سرعت به طرف منزل خود در حال دويدن بوده كه به محض رسيدن به كوچه، پشت مبل فروشي مذكور به علت بمباران به شهادت مي‌رسد. يكي از خاطراتي كه از آن شهيد به ياد همه افراد خانواده و آشنايان باقي مانده است اين است كه دو يا سه ماه قبل از شهادتش اكثراً از نزديك بودن مرگ به انسان صحبت مي‌كرد و اغلب اظهار مي‌داشت كه مرگ را بين چشمان خود مي‌بيند و به اين مسئله بسيار فكر مي‌كرد و همين امر باعث شده بود كه در هر جا كه در اين مورد صحبت مي‌كرد براي خود حلاليت بطلبد مثل اين بود كه سفر ابدي به او الهام شده بود.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده