یادی از شهيد علي بختياري
به حجله ميروم شادان ولي زخمي به تن دارم
به جاي رخت دامادي لباس خون به تن دارم
بـبـوسم دستـت اي مـادر كه پـروردي مرا آزاد
بيـا بـابـا تمـاشـا كـن كه فرزندت شده داماد
(سنگ نوشته مزار شهيد علي بختياري)
خداي بزرگ براي دفاع از حريم توحيد كيان اسلام و مبارزه با مشركان و ستمگران حضور در ميدان جهاد را بر مومنان نوشت. مجاهدان راه خدا را عزت و سربلندي بخشيد و محبوب خويش ساخت. خداوند مهربان مومناني را كه بانگ ملكوتي « جاهدوا في الله حق جهاده» را به جان پذيرفتند برگزيد. به مقام « هو اجتباكم» رسانيد و با « احدي الحُسنَيين» (پيروزي يا شهادت) در دو سرا آنان را سرافراز كرد.
شهادت در مكتب اسلام ارزشي والا و قداستي ملكوتي دارد به گونهاي كه هالهاي از نور آن را فرا گرفته است. دفتر قدسي شهادت را پيامبران، اولياي الهی و ائمه معصومين : با جهاد نوشتند و با خون پاك خويش مهر كردند.
شهيد علي بختياري را میتوان از جمله شهداي مخلص و پاكبازي كه به مقام شهود بار يافته براي خدا پاي در ركاب شهادت نهاده بود نام برد. شهيد بختياري در خرداد چهل و دو در يك خانواده زحمتكش و معتقد به اسلام در روستاي امير بستاق از توابع شهرستان ابهر چشم به جهان گشود. در سال 1351 وارد دبستان شد و پس از گذراندن دوران ابتدايي در زادگاهش جهت ادامه تحصيل همراه خانوادهاش به شهرستان ابهر مهاجرت نمود.
او پس از اتمام دوران دبيرستان در آزمون سراسري تربيت معلم پذيرفته شد و از اول مهرماه 1362 تحصيل خود را شروع نمود. پس از دو سال تلاش و كوشش توانست در خرداد ماه 64 در رشته علوم تجربي از تربيت معلم شهيد رجايي قزوين فارغ التحصيل گردد.
آنگاه جهت خدمت در مناطق محروم راهي منطقه افشار گرديد. او كه معلمي مخلص و شجاع بود پس از كسب موافقت مسئولين مربوط از تاريخ 3/2/65 تا 6/8/65 راهی جبهههاي حق عليه باطل گرديد و با اين طريق دين خود را بر مملكت اسلامي ادا نمود. سپس بار ديگر به مدرسه راهنمايي استاد مطهري گرماب برگشت و به تدريس علوم و رياضي پرداخت اما دل او بيقرار بود بيقرار براي جبهه، براي رزمندگان مخلص اسلام. تا اينكه در تاريخ 14/10/65 با سپاهيان محمد(ص) از طريق سپاه پاسداران عازم جبهه جنوب گرديد و خود را مهياي عمليات نمود. پس از ستيز بيامان در عمليات كربلاي پنج بر اثر اصابت تركش بر سرش مجروح گرديده به بيمارستان امام حسين(ع) انتقال پيدا كرد.
اما سرانجام به خاطر جراحت عميق، روح بلندش به پرواز درآمد و در جوار رحمت الهي سكني گزيد. پيكر مطهرش پس از انتقال به شهرستان ابهر در گلستان شهدا (بهشت كبري) تشييع و تدفين گرديد.
خصوصيات اخلاقي ايشان از زبان آقای احمد گنج خاني همكار شهيد
ايشان فردي منتقد و صريح الهجه بود و با جرأت و شهامت حرفها و انتقادهاي خود و ديگران را در حضور همكاران و مسئولين به راحتي ابراز ميكرد. نسبت به نارساييها اعتراض مينمود. در مدرسه هم با دانش آموزان ارتباط صميمي و دوستان هاي داشت. از آنجايي كه خود از طبقه محروم جامعه بود به دانشآموزان محروم گرماب عشق و علاقه وافري نشان ميداد و كلاسهاي درسي خود را با جدّيت و اشتياق اداره ميكرد.
وصيتنامه معلم شهيد علي بختياري
به نام خداوند بخشنده مهربان و ياور مستضعفان و در هم كوبنده مستكبران.
با سلام به پيامبر عظيم الشأن و ائمه اطهار: و لعنتالله علي اعدائهم و با سلام به رهبر كبير انقلاب و معلولين و مجروحين و شهداي انقلاب اسلامي و با سلام به پدر و مادر عزيزم. وصيتنامه خويش را بدين مضمون آغاز مينمايم.
ملت غيور ايران اكنون كه زمان سعادت رسيده و خداوند جان [و] مال شماها را خريدار [است] و در بهاي آن بهشت را به شما عطا مينمايد. فرصت را غنيمت شمرده با شتافتن به سوي جبهه ی اسلام امام را ياري نموده اين فوز عظيم را نصيب خود گردانيد.
اي ملت عزيز شماها مديون شهدا هستيد. اگر از خونشان پاسداري نكنيد و حاصل زحمات آن ها را هدر دهيد همانا اگر لحظهاي در انجام اين وظيفه خطير كوتاهي كنيد خداوند به شما لباس ذلت ميپوشاند.
به پدر و مادر و برادر و خواهرانم « پدر و مادر عزيزم اگر به شهادت رسيدم بدانيد كه محبوب خود را يافتم كه سالها عشق او مرا آرام نميگذاشت و بيقرارم ساخته بود و شما در شهادت من گريه نكنيد تا بدين وسيله دشمن را شاداب كنيد. مادرم،.... تو بايد افتخار كني كه پسرت را قربان علي اكبر(ع) كردهاي و پسرت به نداي حسين(ع) جواب داده است و به ياري اسلام شتافته است. در بعد از مرگ من صبر پيشه كنيد كه خداوند صابران را دوست دارد و اين را هم بدانيد كه هر كس طعم مرگ را خواهد چشيد و ما بايد راضي به رضاي خدا باشيم.
در برابر قضا و قدر الهي مطيع شويم. باري پدر و مادر عزيزم با خواهران و برادرم زياد صحبت كنيد و آن ها را همانطور كه اسلام ميخواهد تربيت كنيد. پدر و مادر عزيزم خودتان خوب ميدانيد كه من حقّ خود را نسبت به شما ادا نكردم و عاق شما شدم. شما را به سيدالشهدا قسم ميدهم كه مرا ببخشيد و حلال كنيد و روحم را بعد از مرگم آزار ندهيد..... و بعد از مرگم چشمانم را باز بگذاريد تا خلق بدانند كه من اين راه را كوركورانه نرفتهام و دستهايم را باز گذاشته تا دشمنان اسلام بدانند كه... .
وصيت به شاگردان
عزيزانم نور چشمانم هميشه به ياد خدا باشيد و تقواي الهي را پيشه كرده در كارهايتان تعلّم را پيشه كنيد و در كسب علم و دفاع از اسلام هميشه پيشرو باشيد و به شايعات منافقان توجهي نكنيد و وسوسههاي شيطاني را به دل راه ندهيد و فريفته اين دنياي فاني نشويد و بهشت جاوداني را با متاع ناچيز دنيا عوض نكنيد و هميشه پيرو امام باشيد و فرمايشات ايشان را با جانِ دل پذيرفته به آن ها جامه عمل بپوشانيد. به كليه فرايض ديني عمل كرده در انجام آن ها هيچ گونه سستي به خود راه ندهيد. در پايان اگر از بنده ناراحتي ديدهايد حلالم كنيد.
خداحافظ شما، ديدار در قيامت.
علي بختياري 20/10/65