روایت روزهای جنگ و جبهه/ هرکسی را بهر کاری ساختند
به گزارش نوید شاهد زنجان، ذکراله فیروزی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان از روزهای جنگ و جبهه چنین روایت میکند:
فرمانده گروهان بودم، از نیروهایی که پیش ما میآمدند، برای آشنایی بیشتر سوالهایی میپرسیدم. شخصی آمد که سی و هفت سال سن داشت. از او پرسیدم؛ قبل از اینکه به جبهه بیایی، چکاره بودی؟ گفت دزد!
26 سال دزدی کرده بود. با تعجب گفتم جبهه که جای انسانهای دزد نیست. گفت: این مملکت مال همه است. من اگر دزدی کردم برای گذران امورم بوده، دزدی کردم، شلاقش را هم خورده و زندانش را هم رفتهام.
الان هم احساس مسئولیت کردم که به جبهه بیایم و از این کشور دفاع کنم. چند روز گذشت و این شخص پیش من آمد.
او میخواست به عنوان مسئول تدارکات انتخابش کنم. من هم با کلی تردید، بالاخره پذیرفتم. در روزهایی که هندوانه در جبههها پیدا نمیشد، این شخص به خاطر روحیات نترسی که داشت، میرفت و از سمت عراقیها هندوانه میآورد.
یک قالب یخ در آن زمان از چندین کیلو طلا با ارزشتر بود. ولی ما به لطف وجود آن شخص یک روز هم بدون یخ نماندیم.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان