بمان زندگی کن/ نگاهی بر زندگی شهید مدافع حرم داود مرادخانی
به گزارش نوید شاهد زنجان، کتاب "بمان زندگی کن"در 116 صفحه در شمارگان 1000 جلد به قیمت 10 هزار تومان توسط سمیرا احمدی نگاشته شده و توسط نشر غواص به چاپ رسیده است.
فهرست این کتاب شامل مقدمه ناشر، اشاره، نوزده فصل و ضمائم است.
در بخش مقدمه ناشر میخوانیم؛
«داود گل بود...» این جمله را مادر بزرگوار شهید مرادخانی در مصاحبه برای کتاب گفته بود. برای نگارش مقدمه همین جمله کوتاه مادر کمک میگیرم. داود واقعا«گل بود». گل به معنای معرفتی و ادبی آن، انسانی خودساخته، مومن، مهربان، مودب، شوخ و مقید به ارزشهای دینی و اجتماعی. رزمنده شجاع و منظم، فرمانده و رفیقی که همه را دوست داشت و دوستش داشتند.داود فرزند بی نظیری بود برای مادر پیر، همسری فوق العاده و یگانهو پدری دلسوز. برای همین گل بودن داود برجستهتر بود.
در بخش دیگری از کتاب میخوانیم؛
آفتاب تمام تلاشش را میکرد تا از پس ابرهای توی آسمان، خودی نشان دهد. محوطه سپاه انصارالمهدی (عج) زنجان پر بود از لباس سبزهایی که برای بدرقه دوستانشان آمده بودند. گنجشکهای کز کرده توی سکوتشان روی درختهای بیبرگ، چشمهایشان را دوخته بودند به آدمها و رفت و آمدهایشان. بچههای تخریب توی دیده بوسیهایشان بلاخره داود و علی رستمخانی را که به عنوان تخریبچی اعزام میشدند دوره کردند. ناصر حسابی معرکه به راه انداخته بود و میگفت: "بچهها حاجی رو یه دل سیر ببینین. حاجی رفت که رفت، ها. اونایی که میخوان با شهید آینده عکس بگیرن بعد پزش بدن معطل نکنن." داود چشم از ناصر بر نمیداشت و خیره به چشمهای پر هیاهوی او فقط سرتکان میداد و میخندید. بچهها را متقاعد کرد تا زودتر راهی شوند و به کلاسشان توی فنی و حرفهای برسند.