جرعه آخر

به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب جرعه آخر در 289 صفحه به روایت گوشههایی از زندگی شهید یداله ندرلو میپردازد.
برخی از مشخصات این کتاب به شرح زیر است:
نویسنده: مسعود بابازاده
چاپ نخست: سال 1395
ناشر: صریر
موضوع: زندگینامه شهید
در بخشی از این کتاب آمده است؛
لحظه خداحافظی فرارسیده بود. یدالله ساکش را برداشت و بند کفشهایش را بست.
زیرور خانم گفت: یدی جان! باز هم میگم. ذبیحاله تو جبهه اس. بهتره حالاتو نری و پیش خانوادهات بمونی
صغری خانم هم گفت: نرو! ببین بچهها چقدر دوستت دارن و بابا بابا میکنن! اگه خدای نکرده شهید بشی، بچهها رو کی میخواد بزرگ کنه؟
ید الله جواب داد: من رو کی خلق کرده؟ کی بزرگ کرده؟ اونارو هم همون بزرگ میکنه.
صغری خانم اشک چشمهایش را با گوشهی چادر پاک کرد و گفت: توکل بر خدا. راضیم به رضای او. تو رو به خدا میسپرم.
یداله یوسف و سعید را برای چندمین بار بغل کرد و بوسید. به زیور خانم گفت: ننه جون! تا زمانی که عروس شما بخواد بمونه نگهش دارین؛ اگه نخواست بمونه با زرو نگهش ندارین.
مادر مشتی اسفند روی شعلهی آتش پاشید و گفت: ان شاالله به سلامت برگردی و سایهات روی سر خانوادهات باشه.