ادامه دهنده خون شهيدان باشيد
جان به قربان شهيدي كه پس از كشته شدن
غسلش از خون بود گرد غريبي وطنش
(سنگ نوشته مزار شهيد شيروان حسن زاده)
مجاهدان راه خدا مومناني هستند كه آگاهانه و خالصانه براي دفاع از آيين توحيد و كيان اسلام، حضور در ميدان جهاد را برميگزينند. راهِ مرداني كه حديث دلاوري، پايداري و فداكاري را با صفاي جان مينويسند. غبار رزم گاه سرمه ديدگانشان و عطر شهادت رايحه دلپذير آنان است.
آري شهادت وصال نيكاني است كه با تقديم آن در كوي دوست برگزيده ميشوند و شاهدان به حياتي جاويد و سرشار از مهر در پيشگاه حضرت احديت بار مييابند. شهيدان شمع محفل دوستانند و مايه بيداري جامعه انساني تا در بند كشيدگان به پا خاسته سرود آزادي سر دهند.
معلم شهيد شيروان حسن زاده در سال 1339 دريك خانواده مذهبي در روستاي بيشه گاه(منطقه ضيابر) از توابع شهرستان صومعه سرايِ استان گيلان چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود به پايان رسانيد. به علت نداشتن مدرسه راهنمايي در روستا با وجودي كه فاصله روستايش تا "شاندرمن" 15كيلو متر بود تحصيلات دوران راهنمايي را در شاندرمن گذراند.
در دوران تحصيل از استعداد فوق العاده اي برخوردار بود. عليرغم مشكلات مالي خانواده اش وي را براي گذراندن تحصيلات دوره متوسطه به رشت فرستادند. شهيد بزرگوار در مدت تحصيل متوسطه در رشت منزل يكي از بستگانش اقامت گزيد و سرانجام موفق به اخذ مدرك تحصيلي ديپلم اقتصاد گرديد. هم زمان با شروع جنگ تحميلي به خدمت مقدس سربازي اعزام شد.
بعد از دوران سربازي در آموزش و پرورش صومعه سرا استخدام گرديد و متعاقب آن براي خدمت به دانش آموزان محروم به منطقه ماهنشان زنجان اعزام گرديد. در سال 1365 از زنجان به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گرديد.
هنگامي كه عمليات كربلاي 5 شروع شد به عنوان امدادگرِ عملياتي پيكر هاي مجروح هم رزمان خود را براي مداوا از ميدان نبرد به نقاط امن منتقل مي كرد كه مورد اصابت تركش خمپاره نيروهاي بعثي عراق قرار گرفت و پس از انتقال به بيمارستان گلستان اهواز در تاريخ 3/11/65 به فيض عظيم شهادت نائل گرديد آن گاه پيكر مطهرش در زادگاهش بيشه گاه به خاك سپرده شد.
ازخصوصيات بارز اخلاقي شهيد بزرگوار اين بود كه با حقوق نا چيز معلمي خود به نيازمندان نيز كمك مي كرد. از داير كنندگان كلاس احكام و قرآن در روستايش بود و به ورزش كشتي علاقه زيادي داشت و در اغلب مسابقات كشتي "گيله مردي" شركت مي كرد. نماز و روزه اش هرگز ترك نمي شد.
وصيتنامه شهيد شيروان حسنزاده بيشه گاهي
بنام ا... پاسدار حرمت خون شهيدان
خداوندا دوست مي دارم اين جان نا قابل را با اين خون كثيف را در راه پاك و پر ارزش تو هديه كنم. به جبهه مي روم با چشمي باز و با فكري روشن و با عشقي به معشوق خداوند بزرگ. تنها هدف من اين است كه رضايت خداوند تبارك وتعالي را جلب كنم همان گونه كه پروردگار مي فرمايد« و قاتلوا في سبيل الله الذين يُقاتلونكم(سوره بقره، قسمتي ازآيه 190.) » و با آن هايي كه با شما مي جنگند بجنگيد. و رسول خدا مي فرمايد« وَ اَحيني يا رب سعيداً و توَ فني شهيداًُ» خدايا مرا سعيد زنده بدار و شهيد بميران.
آري برادران اين مكتب انسان ساز اسلام است كه تنها با خون حفظ مي شود مثل درختي كه تنها با آب زنده مي ماند. ناراحت نباشيد كه اين خون ها ريخته مي شود چون كه اين ها در راه خدا و اسلام شهيد شدند و اسلام را جاني تازه بخشيدند.
برادران اميدوارم كه ادامه دهنده خون شهيدان باشيد و ولايت فقيه اين امام بزرگوار و معلم بزرگ زندگاني و رهبر كبير انقلاب......... را حتي به قيمت جان پشتيباني كنيد و از هر گزند دشمنان حفظ كنيد.
چند توصيه به خانواده
تو اي پدر مهربانم شما از آزمايش الهي قبول شديد و خداوند امانتي كه به شما داده بود پس گرفت اما اين امانت را به خوبي نگهداري كرده بوديد و پيش خدا سر بلند خواهيد بود. از اين كه نتوانستم آن خدمات شما را به خوبي جبران كنم مرا مي بخشيد . پدرم صبر كن، صبور باش زيرا خداوند صابران را دوست دارد. پدر عزيزم اگر چه من در بين شما نيستم اما خدايم هست. پدرم نگران نباش من به سوي خداي خود شتافتم. خداحافظ.
تو اي مادر خوبم درود بر تو كه چنين فرزندي از دامن پر مهرت پروراندي كه عشق خدا را بر دل داشت. مادر مهربانم من نتوانستم آن زحمات بي پايان شما را قطره اي جبران كنم و من پيش خدا رو سياهم،
مادرم شير پاكت را بر من حلال كن. من رفتم. سفري ديگر آمدني نيست. مادرم دست شما را مي بوسم . خداحافظ.
تو اي يگانه خواهرم حجابت را حفظ كن و نگران حال برادرت نباش زيرا من به هدف خود رسيدم در زندگي خود عاقلانه فكر كن. خداحافظ.
شما اي برادرانم؛ رمضان، ادا، علي، رفعت، فرزاد و شهروز، شما را به تقوا دعوت مي كنم. پرهيزگار باشيد زيرا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد. صبر پيشه كنيد و بردبار باشيد و رزمندگان اسلام تا جايي كه امكان دارد ياريشان كنيد.
با دعا بر امام سخنم را به پايان مي رسانم خدايا به رهبر ما عمر طولاني بده.
(پايگاه مقاومت بسيج روستاي بيشه گاه و جاده منتهي به روستاي مذكوربه نام شهيد شيروان حسن زاده مزين شده است.)
منبع: کتاب مردان آفتاب