یادی از شهيد مرتضي عزتي
شهيدم من شهيدم من
بكام خود رسيدم مـن
منـم سـربـاز روح الــه
كه پيوستم به جُنـداله
خـداحـافـظ ايـا مــادر
نـميبـينم تـرا ديـگر
(سنگ نوشته مزار شهيد مرتضي عزتي)
زنجان محله مسجد يري پايين آغاز مرداد 1338 دست بلند هستي بخش از آستين خلقت بيرون شده نهال سپيدار سرخي را در باغ بزرگ آفرينش ميكارد تا در روزگاري كه تند باد نفاق و كج انديشي ميوزد قامت مقاومت برافراشته به ياري باغبان عشق بشتابد.
پدر و مادر آغوش مهرباني گشوده نام او را مرتضي مينهند بدان اميد كه در طي مسير معرفت و تكامل، همواره از پرتو هدايت مرتضي علي، فروغ ايمان و جان برگيرد.
روزها و ماهها در پيچ و خم جادههاي بلند زمان گم ميشد و مرتضي چون صنوبر سبزي در خاك زندگي ريشه ميدواند و سر به آسمان ميكشيد تا اينكه قدم به سر سراي دانش و معرفت نهاد و از گلشن قرآن گلهاي تلاوت و قرائت برچيد.
دوران تحصيل
شهيد مرتضي عزتي پس از سپري نمودن دوران كودكي در سال 1345 وارد مقطع ابتدايي در دبستان هنر در راه آهن زنجان و همچنين دبستان غريب (دبستان شهيد مرتضي عزتي)( دبستان شهيد مرتضي عزتي منحل گرديده است ) شد و دوره شش ساله خود را با موفقيت به پايان رساند.
در ادامه راه علم و دانش وارد دبيرستان شريعتي (پهلوي سابق)( احتمالاً ايشان علاوه بر دبيرستان مذكور در دبيرستان شهيد منتظري (صدرجهان سابق) هم مشغول به تحصيل بوده است.) شد و پس از گذراندن « دوره اول» متوسطه در دانشسراي مقدماتي زنجان ثبتنام كرده و پس از دو سال تحصيل، ديپلم دانشسراي مقدماتي « سپاهي دانش منقضي خدمت» خود را از تربيت معلم اخذ نمود.
شهيد مرتضي عزتي در سنگر تعليم و تربيت
معلم شهيد از تاريخ 18/4/1358 به سمت آموزگار پيماني دبستان هاي زنجان منصوب و موقتاً در كلاسهاي تقويتي تابستاني مشغول به تدريس شد. در سال 1/7/58 به استخدام رسمي آموزش و پرورش درآمد. در همين تاريخ محل خدمت او روستاي باروت آغاجي واقع در جاده بيجار تعيين و براي خدمت به روستاييان محروم و مستضعف به آنجا اعزام گرديد. از تاريخ 12/7/59 به عنوان مدير و آموزگار در روستاي داش كسن همچنين از سال 5/3/60 در روستاي نظام آباد به عنوان آموزگار مشغول خدمت صادقانه گرديد.
او علاوه بر تدريس به دانش آموزان محروم تلاش فوق العادهاي در احداث جاده روستا توسط جهاد سازندگي( از تاريخ 2/11/58 تا 1/4/59 در جهاد سازندگي مأمور به خدمت بوده است.) زنجان كه خود نيز عضوي از اين ارگان انقلابي بود نشان ميداد. در مجالس شادي همراه روستاييان و در مجالس سوگواري يار و غم خوارشان بود. روستاييان او را عضوي از اعضاي خود تلقي ميكردند و براي او احترام زيادي قايل بودند.
مرتضي در اثر علاقه و محبت زياد نسبت به روستاييان به زودي توانست با همه اهالي ارتباط صميمي و نزديك برقرار كند. وی همچنين به عنوان مدرس كلاسهاي تقويتي با اداره" پيكار با بيسوادي" فعاليت داشته است.
فعاليتهاي سياسي و انقلابي شهيد عزتي
شهيد بزرگوار پا به پاي مردم انقلابي و شهيدپرور زنجان در تمام صحنههاي انقلابي و راهپيمايي حضور فعال و مشتاقانه داشت. در تبليغ انقلاب اسلامي به رهبريِ امامِ بت شكن در كوچه، بازار، مساجد و تكايا عضوي موثر، كارآمد و از كساني بود كه در راهپيماييهاي اوايل انقلاب همواره بلندگو در دست داشته شعارهاي انقلابي را در پيشاپيش صف راهپيمايان عليه طاغوت سرميداد.
وي پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در دستگيري ضدانقلاب و عوامل رژيم منحوس پهلوي و ايجاد امنيت در شهر با كميته انقلاب اسلامي زنجان همكاري موثري داشت. در تابستان سال 1360 بود كه به بسيج راهآهن رفته در سازماندهي اعضاي آن تلاش صادقانه اي را آغاز نمود و بسيج راه آهن را به صورت يك واحد بسيجي انقلابي و فعال سر و سامان بخشيد.
او در كنار فضيلتهاي اخلاقيِ پسنديده و تواضع قابل توجهش اعضاي اين ارگان انقلابي را دلاوراني مومن و شجاع بار آورد. با داير كردن كلاسهاي سياسي و اعتقادي در بالا بردن سطح بينش و دانش آنان كوشش فراوان نمود.
وقتي كه گروهكهاي منافق جنگ مسلحانه را عليه انقلاب اسلامي آغاز كردند با پيام امام به دستگيري ضدانقلابيون منافق شتافت. فرمان امام برايش داراي اهميت فوقالعادهاي بود و در اجراي آن از جان خود دريغ نمي کرد.
او چنان دلاورانه در اجراي اين امر از خود لياقت و كارايي نشان داد كه بسيج راهآهن زنجان به صورت يك كانون خطر براي ضدانقلاب شهر درآمد. شهيد مرتضي با آن قاطعيت و عزم استوارش هرگز در راه مبارزه بيامان خود و دستگيري منافقين پا از حدود موازين اسلامي بيرون نميگذاشت. در عين دلاوري و شجاعت با ملايمت و اخلاق شايسته رفتار مينمود.
شهيد بزرگوار توجهي به ثروت اندوزي و تجملات دنيايي نداشت. او لذتِ كمك به مستمندان و محرومان جامعه را درك كرده بود و در حد توان از هر گونه كمك مالي به آنان مضايقه نمي كرد. ايشان هر ماه پس از دريافت حقوق خود قسمتي از آن را براي خرج زندگي بدون تشريفاتش اختصاص ميداد و بيشتر حقوقش را در راه اسلام و انقلاب به مصرف ميرسانيد. شهيد مرتضي عزتی يك دستگاه ماشينِ « جيپ» داشت كه در انجام كارهاي بسيج و انقلاب اسلامي از آن استفاده ميكرد.
شهادت معلم شهيد مرتضي عزتي
سرانجام فعاليتهاي شبانه روزي اين معلم فداكار به جايي منتهي شد كه نوكران سرسپرده شرق و غرب عرصه را بر خود تنگ ديدند بعد از چندين بار تهديد او، در خيابان توحيد (حافظ ابروي سابق) سر كوچه شهيد مجتبي محمدي ساعت 5/5 بعدازظهر آماج گلولههاي دو منافق موتورسوار قرار گرفت و با اصابت 7 گلوله از سر و سينه، روح خستگي ناپذيرش به ملكوت اعلي پيوست. مردم شهيدپرور او را سريع به اورژانس بيمارستان شفيعيه رساندند كه به علت خونريزي مغزي به خيل شهدا پيوست.
هنگام فرار منافقين كوردل كارت شناسايي يكي از آن ها ميافتد و توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسايي و به سزاي اعمال كثيف خود ميرسد.
وصيتنامه شهيد مرتضي عزتي
مادرجان و پدرجان بعد از شهادتم گريه نكنيد. اين را از شما خواهش ميكنم بلكه برايم شادي كنيد. به برادرانم بگوييد پيام تبريك براي امام بفرستند... در جبههها جاي خالي مرا پر كنيد تا انشاءا... به پيروزي نهايي برسيم. برادران حزب الهي: پشتيبان امام عزيز اين پير نستوه باشيد كه امام نعمتي است براي شما.
برادران در سركوبي متجاوزين عراقي از مرتكب شدن به كوچك ترين عمل غيراسلامي و غيرانساني پرهيز كنيد و نشان دهيد كه دين خدا تا چه اندازه متعالي است. امروز وقت حمله به دشمن متجاوز و سركوبي آنان است و اين حمله در هر لحظه ممكن است به وقوع بپيوندد و عمليات جنگي عليه كفار بعثي در سرتاسر مرزهاي كشور عزيزمان آغاز گردد.
شايد من هم بتوانم در آن شركت نمايم و نميدانم سرنوشت چه خواهد شد؟ آيا در خلال اين مبارزه و دفاع از حريم دين و كشور زنده به كاشانه ام باز ميگردم يا اينكه به لقاي پروردگارم نايل ميشوم؟ در هر صورت اين يكي از مزيتهايي است كه ما با كشته شدن به بهشت ميرويم و دشمن ما خشم و عقوبت الهي را نصيب خود ميگرداند. عزيزان هوشيار باشيد به اميد پيروزي.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
مرتضي عزتي