نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
خاطره‌ای از شهید "محسن خسروی"
نوید شاهد - آن قدر سر و صدا راه انداخت و مرگ بر شاه گفت که مامورین ساواک برای دستگیری‌اش به خانه ما ریختند. اما محسن با زرنگی از پشت بام فرار کرد و به شیراز رفت. می‌گفت: «در خانه را همیشه باز بگذارید تا مردمی که از دست ماموران فرار می‌کنند به خانه ما پناه بیاورند.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۳

نوید شاهد - «کسانی که برای اعزام‌های بعد در نظر گرفته شده بودند، اعتراض می‌کردند که چرا ما جزو نیروهای اعزام شونده نیستیم. در بین آنان نوجوان 17-16 ساله‌ای بود که گریه می‌کرد و می‌گفت: مگر در اینجا هم پارتی‌بازی است؟ ...» ادامه این خاطره را از زبان" رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸

نوید شاهد - مادر شهید "محسن خسروی" در خاطره ای می گوید: «مدتی بود یک ریال، یک ریال جمع می کرد. یک روز از مدرسه آمد دیدم به تمام لباسش عکس چسبانده. گفت: «مادر این عکس ها را چطور می بینی؟» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۹۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

نوید شاهد - مادر شهید "محسن خسروی" در خاطره ای می گوید: «همسرم برای شنیدن روضه امام حسین (ع) به بازار نو «بازار حاج قاسم» رفت. وقتی آمد حال و هوایش تغییر کرده بود...» متن کامل خاطره این شهید بزگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۹۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸

نوید شاهد - به مناسبت سالروز ولادت شهید "محسن آقا رضی" در تیرماه، ویژه‌نامه اینترنتی شامل؛ «زندگی‌نامه، وصیت‌نامه، خاطرات شهید و ...» در سایت نوید شاهد کرمانشاه تقدیم علاقمندان می‌گردد.
کد خبر: ۴۸۲۹۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸

روایتی خواندنی از همرزم شهید" محسن آقا رضی"؛
نوید شاهد - محمد طالبی، همرزم شهید" محسن آقا رضی می‌گوید: «شهید در عملیات میمک نوحه خوانی و کاست های ویدیویی پخش می‌کرد و علاقه زیادی به جمع کردن بچه‌ها برای انجام کار عقیدتی داشت...»
کد خبر: ۴۸۲۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸

نوید شاهد - خاطرات شهید مهدی صبوری در جبهه چزابه از زبان همرزمانش را منتشر میکند. وی روز پانزدهم اسفند ماه 1338 در شهرستان فردوس متولد و روز سیزدهم فروردین1361 به مقام رفیع شهادت رسید.
کد خبر: ۴۸۲۹۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸

روایتی خواندنی از خواهر شهید" محسن آقا رضی"؛
نوید شاهد – نصرت آقا رضی، خواهر شهید "محسن آقارضی" می‌گوید: «پس از مراسم تشییع و خاکسپاری چهارمین شهید محراب روزی عکسی را که یادگاری با آن شهید گرفته بود را نزد من به امانت گذاشت و گفت این خاطره برایم بسیار عزیز و باارزش است.»
کد خبر: ۴۸۲۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۷

نوید شاهد - «آرایش هواپیماها از قبل هماهنگ شده بود و چشمان حاضران و خبرنگاران در جایگاه در انتظار مانور ما بر فراز جایگاه بودند که ناگهان صدای عباس در رادیو پیچید او گفت: من در وضع عادی نیستم. نمی‌توانم دسته را همراهی کنم. مضطربانه پرسیدم: چه مشکلی پیش آمده؟ گفت: سیستم هیدرولیک هواپیما از کار افتاده است ...» ادامه این خاطره را از زبان همرزم سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۷

نوید شاهد - همرزم شهید «مجید عبدوس» نقل می‌کند: «عراقی‌ها شروع به تیراندازی کردند. قایق‌ران برای نجات سرنشینان قایقش، مسیر دیگری را در پیش گرفت. هنوز کمی نرفته‌بودند که قایق به گل نشست. عراقی‌ها بی‌امان تیراندازی می‌کردند. دو نفر از بچه‌ها شهید شدند. ناصر در حین جابه جا کردن زخمی‌ها و شهدا، به شهادت رسید. هر لحظه ناصر جلوی چشمش بود. تصمیم گرفت شنا کند و خودش را به ناصر برساند ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۲۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۶

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی خانواده شهید مهدی صبوری و همرزمانش در جبهه را منتشر می کند. وی روز پانزدهم اسفند ماه 1338 در شهرستان فردوس متولد و روز سیزدهم فروردین1361 به مقام رفیع شهادت رسید.
کد خبر: ۴۸۲۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۶

نوید شاهد - «یک روز آقای شاملو فرمانده تیپ جوادالائمه(ع) را به بیمارستان اندیمشک انتقال دادند. نگران به نظر می‌رسید. با استیصال رو به من کرد و گفت: «خانم پرستار، من نمی‌توانم جبهه را ترک کنم! فرماندهی این عملیاتی که قرار است انجام شود با من است و تیپ ما عمل‌کننده است ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات "کبری چگینی" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۲۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۵

نوید شاهد - برادر شهید "محمود نسیمی" می‌گوید: «انار را برداشتم و گفتم: هر کس می‌خواد شهید بشه باید از این انار بخوره که این رو از بهشت آوردن. نمی‌دانم تأثير حرف من بود یا دانه‌های سرخ و شیرین انار، که بچه‌ها در یک چشم بر هم زدن انار را تمام کردند ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات به نقل از برادر شهید جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۲۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۵

نوید شاهد - برادر شهید "حسن خانبیکیان" نقل می‌کند: «جنازه‌اش روی دست مردم دست به دست می‌شد؛ به یاد حرف‌هایش افتادم. روزی که می‌خواست برود گفت: «اگه من شهید شدم، دستم رو از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدونن من دست خالی از این دنیا رفتم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقمندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۴۸۲۷۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۴

برگرفته از کتاب نگارستان؛
نوید شاهد - «دوست بسیار خوب و باصفایی داشتیم. با همه خوبی‌هایش، سیگار می‌کشید. هر چه تلاش کرده بودیم که این دوست عزیز ما دست از سیگار کشیدن بردارد فایده نکرده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۲

نوید شاهد - «مادرش می‌گفت: خواب امیر را دیدم. به خانه آمد و مرا در آغوش گرفت. آنقدر خوشبو و معطر بود که فضای خانه پر از عطر و بو شده بود. صبح روز بعد یکی از همسایه‌ها به خانه ما آمد و به مادر امیر گفت: چقدر خانه شما بوی عطر و گلاب میده؟ مادرش گفت ...» آنچه خواندید به نقل از پدر شهید "امیر طالب" است. نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطرات این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۲۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۲

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره‌گویی خانواده شهید "جلیل رخشانی" را منتشر می‌کند. علاقمندان می‌توانند به این محتوا گوش فرا دهند.
کد خبر: ۴۸۲۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۲

نوید شاهد - شهيد "کاظم شکری" در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بله امروز 13 فروردين روز سيزده بدر، امروز صبح براي نماز بلند شديم نماز را که خوانديم چون از شب قبل به بچه ها گفته بودم رفتيم براي ورزش...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۴۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰

نوید شاهد - «خودشان هم باورشان نمی‌شد که چنین حقه‌ای را به عراقی‌ها زده باشند. چند لحظه بعد دیگر نمی‌توانستند خنده خود را نگه دارند و تا رسیدن به مرز خودی قاه‌قاه‌ می‌خندیدند و می‌گفتند: عجب سربازهای بعثی شجاعی، عجب دل و جراتی! اینطوری می‌خواستید تهران را تصرف کنید و قاه‌قاه می‌خندیدند ...» این روایت جذاب و خواندنی از زبان برادر شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰

نوید شاهد - مادر شهید "رضا میرزاخانی" نقل می‌کند: «بعد از رفتن رضا، همیشه با خودم می‌گفتم در قبال شهیدی که برای رضای خدا دادیم هیچ عوضی نمی گیریم. اما یک روز بزرگان شهر به دیدنمان آمدند تا یادی از رضا و خاطرات خوبش کنند. هدیه‌ای نیز تهیه کرده‌ بودند، من نپذیرفتم. در میان آن جمع، سید بزرگواری حضور داشت که گفت: من سیدم! دستمو رد نکنید! من هم به احترام ایشان پذیرفتم و بلافاصله سکه را روی طاقچه اتاق قرار دادم. همان شب اتفاقی برایم افتاد ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰